تربيت حرفه‏اي در بستر ديدگاه اسلام - تربیت حرفه ای در بستر دیدگاه اسلام نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

تربیت حرفه ای در بستر دیدگاه اسلام - نسخه متنی

خسرو باقری

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

تربيت حرفه‏اي در بستر ديدگاه اسلام

خسرو باقري

با اينكه همواره تربيت حرفه‏اي، بخشي از جريانها و نظام‏هاي تربيتي را تشكيل مي‏داده، مي‏توان گفت در دوران معاصر، اين مسأله توجه ويژه‏اي را به خود جلب كرده است، چنانكه گاه محور اساسي تعليم و تربيت در نظر گرفته شده است. اين امر، خود ناشي از اهميتي است كه مسايل اقتصادي در حيات اجتماعي ملل معاصر يافته است. اينك، هر يك از جوامع به نحوي با مسأله توسعه روبرويند؛ جوامع پيشرفته در انديشه حفظ و ارتقاي سطح توسعه‏اند و جوامع عقب مانده در پي نيل به اصل آنند. دغدغه توسعه، از جمله مهمترين عواملي است كه تربيت حرفه‏اي را كانون توجه قرار داده و آن را به يكي از عمده‏ترين مسائل تعليم و تربيت بدل كرده است.

1. تبيين مسأله

تربيت حرفه‏اي از چه نظر به منزله يكي از مسائل تعليم و تربيت معاصر تلقي مي‏شود؟ مسأله، حاصل چالشي است كه ميان دو ديدگاه برخاسته است: يك ديدگاه كه به طور عمده توسط دولتمردان و كارشناسان اقتصادي اتخاذ شده، در «تربيت حرفه‏اي»، جزء اخير آن، يعني جنبه حرفه‏اي آن را عمده مي‏كند؛ ديدگاه دوم، كه عموما توسط فيلسوفان و صاحبنظران تعليم و تربيت اتخاذ شده، در «تربيت حرفه‏اي»، جزء اول آن، يعني جنبه تربيتي را اساسي در نظر مي‏گيرد و حرفه گرايي افراطي در تعليم و تربيت را نقض غرض مي‏داند. اكنون، در جهت تبيين مسأله، هر يك از اين دو ديدگاه را با اندكي تفصيل مورد بحث قرار مي‏دهيم.

1 ـ 1. توسعه و حرفه‏گرايي

ماكس وبر، نظام‏هاي تعليم و تربيت را به سه نوع تقسيم مي‏كند كه حاصل كار آنها به ترتيب، شخصيتهاي كاريزماتيك، فرهيخته و متخصص است. از اين نظامها، تنها نوع سوم با توسعه توافق دارد. در حالي كه دو نوع تعليم و تربيت اول، شخصيت‏هايي را مي‏پرورند كه به امتياز ويژه يا منزلت معنوي و اجتماعي دست مي‏يابند، نوع سوم افرادي را مي‏پرورد كه تخصص ويژه‏اي دارند و در ساختار بوروكراتيك دولت و جامعه، نقش اقتصادي معيني دارند. اين تحليل از توسعه، جايگاه حرفه‏اي را در تعليم و تربيت به جايگاهي اساسي تبديل مي‏كند.

نگريستن به تعليم و تربيت از زاويه صنعت و حرفه، زمينه‏اي را فراهم آورد كه اقتصاددانان به نگرش جديدي روي آورند و از «سرمايه انساني»1 سخن بگويند. اين نظريه اقتصادي از دهه پنجاه و شصت مورد توجه قرار گرفته و در حال حاضر نيز قوت گرفته است. چينن ديدگاهي تعليم و تربيت را عمدتا در محور تربيت حرفه‏اي متمركز مي‏سازد و به اين ترتيب، آن را به كانوني از سرمايه انساني تبديل مي‏كند. وگان2(1991) در اين مورد مي‏نويسد: «اقتصاد نو ظهور مبتني بر سرمايه انساني كه در حال جايگزين شدن به جاي اقتصاد مبتني بر توليد انبوه و سرمايه مادي است، محيط اقتصادي‏كاملاً متفاوتي را به وجود مي‏آورد. موفقيت اقتصادي ـ در سطح بين المللي و در همه جوامع ما ـ وابسته به سرمايه گذاري در سرمايه انساني است و در اين مورد، سرمايه گذاري در تربيت حرفه‏اي، نقشي اساسي بازي مي‏كند.»(ص448) او مي‏گويد در ايالات متحده، تقريبا به همان ميزان كه در مورد ماشين آلات و تجهيزات كارخانه‏ها سرمايه‏گذاري مي‏شود در تعليم و تربيت و آموزش سرمايه گذاري مي‏شود. در سال 1985 كل سرمايه گذاري ملي در تعليم و تربيت و آموزش 560 ميليارد دلار بود (160 ميليارد در دوره ابتدايي و متوسطه، 210 ميليارد براي آموزش نيروي كار توسط كارفرمايان، 140 ميليارد براي تربيت و آموزش بعد از متوسطه3 و 50 ميليارد براي آموزش توسط حكومتهاي ملي) و كل سرمايه گذاري در مورد ماشين آلات و تجهيزات 605 ميليارد دلار بود.

/ 17