تربیت حرفه ای در بستر دیدگاه اسلام نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

تربیت حرفه ای در بستر دیدگاه اسلام - نسخه متنی

خسرو باقری

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

محور سوم در مبادي ميلي تربيت حرفه‏اي، مربوط به گرايشهاي معطوف به خداست. برخي از گرايشهاي مطلوب در تربيت حرفه‏اي، ناظر به ارتباط مستقيم انسان با خدا است. قرآن از كساني سخن مي‏گويد كه تجارت كالا و داد و ستد، آنان را از ياد خدا و اقامه نماز و پرداخت زكات بار نمي‏دارد.47 در روايتي از امام صادق(ع) آمده كه اين آيه در شأن كساني نازل شده كه به كار تجارت اشتغال داشتند و چنان بودند كه در وقت نماز، تجارت را ترك مي‏گفتند و به نماز مي‏پرداختند. امام منزلت اينان را در نزد خدا فراتر از كساتي مي‏داند كه بدون سرگرم بودن به چنين اشتغالي، در وقت معين نماز مي‏گزارند.48 اين ستايش از آن رو است كه در آنان، گرايشي نيرومند نسبت به خدا پاي‏گرفته و بر گرايش آنان به داد و ستد غلبه مي‏كند. تربيت حرفه‏اي مستلزم پديد آوردن چنين گرايش نيرومندي در فرد است و نشانه آن، ترك كار و حرفه به هنگام عبادت است.

گرايش به خدا، به مفهومي كه ذكر شد، معنايي خاص دارد و حاكي از ارتباط مستقيم يا صريح با خدا است و در اقامه نماز و دادن زكات جلوه گر شده است. به سبب همين مفهوم خاص بود كه گرايش معطوف به خدا را در كنار گرايشهاي معطوف به خود و ديگري قرار داديم. اما اگر گرايش به خدا را در مفهوم عام آن در نظر بگيريم، در اين صورت، دو دسته گرايش ديگر، در ذيل آن قرار خواهد گرفت. مرحوم طباطبايي در تفسير الميزان، از آيه مذكور، معنايي به دست داده كه حاكي از گرايشي است كه آن را گرايش عام ناميديم. سؤالي كه ايشان مطرح كرده اين است كه با توجه به مضمون آيه مبني بر اينكه نه تجارت و نه داد و ستد نمي‏تواند افرادي را از ذكر خدا و برپايي نماز و دادن زكات، سرگرم كند، چه نيازي به اين هست كه پس از نفي مربوط به تجارت، داد و ستد نيز نفي شود. آيا نفي نخست كفايت نمي‏كند؟ به همين سياق، چرا بعد از اشاره به «ذكر خدا»، برپايي نماز و دادن زكات نيز بيان شده است، آيا اشاره نخست كفايت نمي‏كند؟ پاسخ ايشان اين است كه «تجارت» با اشاره به اصل حرفه، حاكي از جريان مستمر فعاليتهايي است كه در اين حرفه صورت مي‏پذيرد، در حالي‏كه «داد و ستد» با اشاره به فعاليتي معين، حاكي از موردي خاص از جريان مستمر مذكور است. متناظر با همين امر، تعبير كلي «ذكر خدا» با اشاره به ذكر قلبي و معرفتي نسبت به خدا، حاكي از استمرار حضور خدا در درون انسان است، در حاليكه برپايي نماز و اداي زكات، حاكي از ذكر عملي و موردي نسبت به خدا است. حاصل كلام اين است كه نه جريان مستمر حرفه و نه موارد معين آن نمي‏توانند موجب گسيختگي حضور مستمر ياد خدا در دل اين افراد يا گسيختگي در ذكر عملي آنها شوند. اين بيان، حاكي از آن است كه گرايش فرد به خدا، به منزله امري فراگير و مستمر در همه ابعاد فعاليت حرفه‏اي است، به‏ويژه كه دو مورد ذكر عملي نيز به عنوان نمونه‏هايي از «نوع» فعاليت‏ها ذكر شده‏اند، به اين معني كه برپايي نماز، نمونه نوع وظايف فرد نسبت به خدا و دادن زكات، نمونه نوع وظايف فرد در قبال ديگران است.

به اين ترتيب، تربيت حرفه‏اي مستلزم آن است كه گرايشهاي معيني زيرساز رفتار حرفه‏اي فرد باشند و اين گرايشها مشمتل بر گرايشهاي معطوف به خود، معطوف به ديگري، و معطوف به خدا است. اكنون، بعد سوم تربيت حرفه‏اي يعني مبادي ارادي آن را مورد بحث قرار مي‏دهيم.

/ 17