بیشترلیست موضوعات تربيت حرفهاي در بستر ديدگاه اسلام 1. تبيين مسأله 1 ـ 1. توسعه و حرفهگرايي 1 ـ 2. تعليم و تربيت عمومي و دانشگرايي 1 ـ 3. حرفهگرايي جديد 2. دلالتهاي انديشه اسلامي بر تربيت حرفهاي 2 ـ 1. مبادي معرفتي تربيت حرفهاي الف ـ حرفه و رفع موانع تحول آدمي ب ـ حرفه و تكوين هويت ج ـ حرفه به منزله عبادت خدا 2 ـ 2. مبادي ميلي تربيت حرفهاي 2 ـ 3. مبادي ارادي تربيت حرفهاي نتيجهگيري منبع توضیحاتافزودن یادداشت جدید
علاوه بر فراهم آوردن مباني معرفتي و گرايشي، پارهاي از تدابير را نيز در رابطه با خود، مبناي ارادي رفتار حرفهاي ميتوان بكار بست. هنگامي كه خواست و اراده معطوف به كار در فرد تحقق مييابد، هم بايد به محافظت از آن پرداخت تا دچار نقص و افول نشود و هم بايد زمينه اعتلا و تام و تمام شدن آن را فراهم ساخت. آنجا كه امام علي(ع) ميفرمايد: «با كسي كه همت سست و ضعيف دارد مراوده مكن»53 نظر به مخالفت از اراده فرد و ممانعت از تنزل آن دارد. و در آنجا كه ميفرمايد: «به هنگام خواست و طلب، همت خويش را بلنددار...»54 نظر به تام و تمام كردن اراده دارد. هنگامي كه اراده در فرد، تحقق يافت و او همت گماشت كه در قلمرو كار و حرفه خويش به فعاليت بپردازد، بايد او را تشجيع كرد تا با تمامي همت وارد عرصه شود و افقهاي دور را چشم انداز قرار دهد و خود را مهياي انجام كارهاي بزرگ سازد. ظهور چنين اراده تامي در فرد به منزله موفقيت كامل در فراهم آوردن مبناي ارادي رفتار حرفهاي است. چنانكه اشاره شد، تحقق چنين مبنايي، زمينه ظهور خلاقيت و نوآوري است. بسياري از افراد، قابليت نوآوري در قلمرو كار خويش را دارند؛ اما به دليل آنكه هرگز همتي همسنگ با چنين حركت بلند دامنهاي را در خود آشكار نكردهاند، موفق به تحقق قابليت خويش نشدهاند. چنين افرادي، همت خويش را مصروف آن ميسازند كه آنچه را پيشينيان پديد آوردهاند، به خوبي بكار بگيرند و در راهي كه آنان هموار كردهاند، خوب حركت كنند، اما هرگز اين خيال را در سر نميپرورند كه خود، راه و رسم تازهاي را پديد آورند. همت بلند، چنين بلندايي را نيز در خود دارد و هر كس در پي بلند همتي است بايد خود را مهياي چنين حركتي نيز بسازد. مهيا كردن خود براي اين كار مستلزم طراحي عاقلانه و فراهم آوردن وسايل مناسب آن است و همين تفاوت بلند همتي و بلند پروازي است.البته همواره شرايط براي تحقق چنين اراده تام و تمامي در فرد مناسب نيست چنانكه ممكن است او نتواند در كار و حرفهاي كه قلبا مورد علاقه اوست به فعاليت بپردازدو ناگزير بهكاريميپردازد كه شرايط اقتضا ميكند. چنانكه پيشتر اشاره شد، از روي ناگزيري به كاري روي آوردن، حاكي از ارادهاي ناقص و ناتمام است و نتيجه آن احساسبيگانگيو دوگانگي با كار است و چنين احساسي، كار را كه هويت ساز بود، به عامل بي هويتي بدل ميكند.در تربيت اسلامي چه چارهاي براي اين دشواري انديشيده شده است؟ ابتدا بايد به اين نكته اشاره كرد كه در ديدگاه اسلام، منزلت كارها و حرفههاي مختلف، يكسان نگريسته نشده است. از اين رو، در درجه نخست بايد دست به انتخاب زد و حرفه هايي با منزلتهاي والاتر را برگزيد. در احوال حضرت مسيح(ع) آمده است(و از آن حيث كه او پيامبر خدا بوده، سخن مورد بحث وي قابل انتساب به ديگر پيامبران الهي نيز هست) كه روزي مردي را در حال ماهيگيري ملاقات كرد، از او پرسيد «چه ميكني؟» مرد گفت: «ماهي صيد ميكنم.» مسيح(ع) پرسيد: «بهتر نيست انسان صيد كني؟» و مراد خويش را براي وي باز گفت كه برگرفتن انسانها از مرداب گمراهي و وارد كردن آنها در هدايت بود. اين سخن در وي سخت مؤثر افتاد و او را با مسيح(ع) همراه كرد تا سرانجام، يكي از حواريان وي شد. به اين ترتيب، گام نخست آن است كه فرد دست به انتخاب كار و حرفهاي با منزلت والاتر بزند و اين خود از لوازم تحقق اراده تام و تمام فرد در اين زمينه است. اما سخن در باب مواردي است كه شرايط، فرد را از چنين انتخابي باز ميدارد و او ناگزير در قلمرو كار و حرفهاي معين قرار ميگيرد.