بیشترلیست موضوعات تربيت حرفهاي در بستر ديدگاه اسلام 1. تبيين مسأله 1 ـ 1. توسعه و حرفهگرايي 1 ـ 2. تعليم و تربيت عمومي و دانشگرايي 1 ـ 3. حرفهگرايي جديد 2. دلالتهاي انديشه اسلامي بر تربيت حرفهاي 2 ـ 1. مبادي معرفتي تربيت حرفهاي الف ـ حرفه و رفع موانع تحول آدمي ب ـ حرفه و تكوين هويت ج ـ حرفه به منزله عبادت خدا 2 ـ 2. مبادي ميلي تربيت حرفهاي 2 ـ 3. مبادي ارادي تربيت حرفهاي نتيجهگيري منبع توضیحاتافزودن یادداشت جدید
در «قانون پركنيز» كه در 1990 براي جهتگيري جديد در حرفه گرايي در ايالات متحده وضع شده، اين امر به عنوان «همه جنبههاي يك صنعت»20 بيان شده است. در اين جهتگيري جديد، سعي بر آن است كه دانشآموزان در صنعت مورد نظر آموزش ببينند و تجربه كسب كنند. مثلاً دانش آموزي كه در كارگاه نجاري آموزش ميبيند، به جاي آنكه صرفا به بريدن و پيوند دادن قطعات چوب بپردازد، بايد در جنبههاي مختلف اين صنعت آموزش و تجربه ببيند. برخي از اين جنبهها عبارتند از اطلاعات رياضي براي درك اين كه مثلاً سطح 4×2 با سطح 5/3 × 5/1 برابر است، اطلاعات اقتصادي مربوط به اثر بهرهبرداري از محصولات چوب بر اقتصاد كشورهاي توسعه نيافته، اطلاعات محيط زيست مربوط به اثر جنگل زدايي بر افزايش گرماي زمين و نيز اطلاعات ديگري همچون فرسايش خانهها و حقوق اجتماعي كارگران(روزن استاك، 1991، ص 436).حرفه گرايي جديد، كوششي در جهت غلبه بر مشكلات حرفه گرايي سنتي است؛ مشكلاتي كه ناشي از مهارت گرايي صرف و جدا كردن فكر از عمل، جنبه نظري از جنبه حرفهاي، و مديريت از اجرا بوده است. در حرفه گرايي جديد، سعي بر آن است كه يكپارچگي امور نظري و حرفهاي افزايش يابد، فاصله اهداف حرفهاي در آموزش مدرسهاي با اهداف حرفهاي مؤسسههاي اقتصادي بيرون از مدرسه كمتر شود، و سرانجام فاصله مديريت و اجرا از طريق كاستن سطوح نظارت و بازرسي و مسئوليت بيشتر دادن به كارگران و توليد كنندگان كمتر گردد(گراب21، 1996، ص 16). اين اهداف حرفهگرايي جديد در كشورهاي مختلف مورد توجه قرار گرفته است. از جمله در ايالات متحده، اين اهداف بر اساس قانون پركينز در 1990 و متمم آن در 1991 و نيز قانون «از مدرسه به كار»22 در 1994 در رأس تلاشهاي آموزش حرفهاي قرار گرفتهاند. در بريتانيا نيز اينگونه اهداف با تشكيل «شواري ملي كيفيتهاي حرفهاي»23 در سال 1986 صريحتر مورد توجه قرار گرفت. اين شورا با فراهم آوردن «ميزانهاي كفايت»24 براي هر شغلي كوشيده است زمينه آن را فراهم آورد كه آموزش و ارزشيابي در تربيت حرفهاي دقيقتر انجام شود. در استراليا «نيز شوراي آموزش ملي»25 با تعيين سطوح و ميزانهاي كفايت در همين مسير گام برداشته است. «كفايت» در اين تعابير به معناي محدود مهارتهاي كار نيست كه در حرفه گرايي سنتي وجود داشت. در گزارش شواري مذكور، در تعريف كفايت آمده است: «كفايت عبارت است از موردي كردن دانش و مهارت، و به كار بستن آن دانش و مهارت در سطح شغل يا صنعت، بر حسب ميزانهاي انجام كار كه براي شغل در نظر گرفته شده است.»(شوراي آموزش ملي، 1992، ص 29 به نقل از فورستر26، 1996 ص 26). در توضيح بيشتر كفايت شغلي، در گزارش مذكور بيان شده است كه اين امر فقط شامل مهارتهاي كاري27 نيست، بلكه شامل همه جنبههاي انجام كار است مشمتل بر مهارتهاي تدبير كار28(تدبير وظايف مختلف موجود در شغل)، مهارتهاي تدبير وضعيتهاي احتمالي29(پاسخ به بينظمي و گسيختگي در روند عادي كار) و مهارتهاي مربوط به محيط كار(رعايت مسئوليتها و انتظارات محيط كار همچون نحوه كار كردن با ديگران).