بیشترلیست موضوعات تعقل و تعبد در احكام شرعى قلمرو تعبّد قلمرو تعقل قدرت عقل در درك مصالح و مفاسد اقسام دليل عقلى احكام حكومتى تعقّل در مقام فهم و تعبّد در مقام عمل تعبّد در امور فرعى و تعقل در امور كلى تعبّد در احكام تأسيسى و تعقل در احكام امضايى كشف ملاك حكم شرعى و تعيين محدوده آن تفاوت علت حكم با حكمت حكم توضیحاتافزودن یادداشت جدید
p> تعبدى همان احكامى هستند كه روح عبادت و اظهار بندگى در آنها مطرح است, بدون تحقق ثناء الهى و روح بندگى, منتهى هرگاه گفته مى شود: (تعبّدى) مراد معناى اعمّ است كه هر دو گونه را در بر مى گيرد, يعنى هم تعبدى به معناى اخصّ و هم تقرّبى را. با اين توضيح, معلوم مى شود به تعريف ميرزاى نائينى از تعبدى, اين اشكال وارد است كه ايشان, تعبدى را به معناى اخص, فقط در نظر گرفته كه تنها مواردى را شامل مى شود كه در آنها اظهار و بندگى وجود دارد, مثل نماز, حج و… و امّا مسائلى مانند: خمس و زكات را شامل نمى شود, در حالى كه صحيح اين است كه خمس و زكات به طور كلى, احكامى كه در آنها قصد قربت لازم است, به عنوان احكام تعبّدى محسوب مى گردد6.3 . منظور از تعبدى اين است كه از نگاه عقل, عهده انسان رها نمى شود, جز اين كه به قصد قربت فعل واجب را انجام دهد.توصلى يعنى, از نگاه عقل, تكليف از عهده برداشته مى شود, هر چند قصد قربت در انجام فعل واجب نباشد.با توجه به اين تعريف, چنانچه شك پيش آيد در خصوص انجام آنچه به آن امر شده, هرگاه تعبّدى باشد عقل حكم به تعبدى بودن آن مى كند, چه اين كه لازمه احتياط عقلى اين است كه فعل را به گونه تعبّد انجام دهد. اين در حالى است كه شخص فعل را انجام داده باشد كه البته با انجام فعل, واجب ساقط گشته و از اين روى, موردى باقى نمى ماند تا نسبت به تعبّدى بودن آن شك داشته باشيم7حال بعد از درك تعبّدى و توصلى, بيان مى داريم: اين كه گفته مى شود: تعبّد در خصوص احكامى است كه قصد قربت در آنها شرط است, به اين دليل است كه در اساس تحقّق اين احكام به اين است كه از روى قصد قربت باشد. مراد از قصد قربت در يك نظر, آوردن عمل به قصد به جاى آوردن امرى است كه به فعل تعلّق گرفته است8 و در نظر ديگر, مراد از قصد قربت, همان تحقق عبادت به معناى كسب رضا و خشنودى الهى و داشتن اخلاص در عبادت خداوندى است كه در هر حال, اگر بخواهد قصد قربت محقق شود, امر الهى به همان گونه كه مطرح شده و خداوند متعال خواسته, بايد انجام گيرد. خلوص و خشوع در صورتى ايجاد مى شود كه عمل هرچه بيشتر هماهنگ با خواسته خداوند باشد و چه بسا دخالتهاى عقل و صحبت از چون و چرا كردن و يا توجه به آثار حاصله از عبادت كه به آن خاطر عبادت را انجام دهد, ممكن است لطمه به قصد قربت بزند, زيرا بنده خالص و واقعى و عابد آن است كه عمل را تنها به رضاى الهى انجام دهد, نه به خاطر فوايد آن يا هر نوع مصلحت ديگر.
قلمرو تعقل
از باورهاى معتزله و شيعه است كه احكام الهى پيرو مصالح و مفاسد است. وجود مصلحت و مفسده در متعلّق شيىء به يكى از صور پنجگانه, مصلحت ملزمه (وجوب) مفسده ملزمه (حرمت) مصلحت غير ملزمه (استحباب) مفسده غير ملزمه (كراهت) و لااقتضاء از مصلحت و مفسده (اباحه) است كه به كشف انّى كشف مى كنيم. چون خداوند متعال, فلان حكم را واجب كرده پس مصلحت ملزمه اى بوده و يا اين كه به كفش لِمّى كشف مى كنيم, چون در فلان مسأله مصلحت ملزمه وجود دارد پس شارع مقدس حكم به وجوب آن كرده است, از اين روى, بايد گفت از ويژگيهاى فقاهت در اسلام اصيل, واقع بينى و واقع نگرى است كه پيوسته در تمامى ابعاد شريعت مصالح واقعيه منظور بوده است; چه اينكه گفته اند:(الأحكام الشرعية تابعة للمصالح الواقعيه) و (الأحكام الشرعية الطاف فى الأحكام العقليّة)احكام شرعى هر يك لطفى است از جانب پروردگار و رهنمودى است به سوى ديدگاههاى واقعى عقل.يعنى آنچه را كه شرع مى گويد, همان است كه عقل با ديد واقع بين خود خواهد گفت و هماهنگى عقل و شرع, از همين جا سرچشمه مى گيرد.احكام شرع, چه در باب عبادت و چه در باب معاملات, به معناى اعمّ, هر يك بر مبانى واقعيت استوار و در حقيقت, حافظ مصلحت واقعى انسان است تا اورا سعادت مند كند و خواست فطرى او را در دو جهان دنياو عقبى برآورد.