احكام حكومتى - تعقل و تعبد در احکام شرعی نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

تعقل و تعبد در احکام شرعی - نسخه متنی

اسداللّه لطفی

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

به عبارت ديگر, شارع مقدس, برابر همان حكم خردمندان كه الهام گرفته از اراده تكوينيه ذات بارى تعالى است, حكم مى كند. بنابر اين اراده تشريعيه ذات بارى تعالى, نمى تواند برخلاف اراده تكوينيه او در انسانها, كه همان فطرت است, باشد و خردندان هم, بر اساس فطرت خود حكم مى كنند.10

امر و نهى شارع در خصوص مواردى كه عقل استقلال دارد, يا به تعبير ديگر هماهنگى آراى خردمندان است, ارشادى خواهد بود. همچون: إطيعُواللّهَ واَطيعُوالرّسولَ واُولى الأمْرِ مِنكُمْ) چرا كه ارشاد به حكم عقل است. البته در موارد كشف حكم شرعى از حكم عقلى, به قاعده ملازمه, موقعى است كه حكم عقل در سلسله علل احكام شرعيه قرار گيرد, به گونه اى كه علت و معيار حكم شرعى, از حكم عقلى كشف گردد و چنانچه حكم عقل در سلسله علل امر قرار نگيرد, بلكه در سلسله معلولهاى امر قرار بگيرد, نمى توان قاعده ملازمه حكم عقل و شرع را جارى ساخت.

احكام حكومتى

بسيارى از فقهاء اعتقاد بر اين دارند كه براى رسول اكرم(ص) سه شأن وجود دارد:

1 . شأن گرفتن وحى و تبليغ آن.

2 . شأن قضاوت

3 . شأن اجراء وحى و تشكيل حكومت اسلامى.

مى گويند از همان آغاز تشريع الهى و ارسال وحى, دو حوزه در احكام اوليه وجود دارد:

1 . احكام فقهى اوليه.

2 . احكام اوّليه حكومتى.

آنچه تا كنون در زمينه احكام مولوى شرعى, احكام امضايى و احكام ارشادى گفته شد, انواع احكام فقهى اوليّه است كه بيان گرديد, ولى احكام اوليه حكومتى به همه احكام فقهى گفته مى شود كه حاكم اسلامى, بنابر تشخيص مصالح عامّه و به عنوان رئيس حكومت اسلامى, حق وضع و جعل و اجراى آنها را دارد. فلسفه وجودى امامت معصوم و امام عادل در طول تاريخ تشيّع, براى ضرورت اجراى وحى در تمام ابعاد آن, براى هر انسان عاقل و متديّن اين تفكّر را پيش مى آورد كه مجرى دين بايد در اجراى قوانين و مقررات دينى, به طور مطلق, حق جعل احكام اجرايى در راستاى وحى الهى را داشته باشد, چه اين كه شك در لزوم وحى نيست و همين طور شك در اجراى وحى نيز وجود ندارد. پس امام معصوم(ع) و همچنين فرد عادل, در حد اعلى كه آشنا به مبانى و مقررات دين است, حق دارند به تمام مصالح اجرايى جامعه, جامه عمل بپوشانند و از تمام مفاسد عمومى جلوگيرى كنند. تعبير امام راحل, از ولايت فقيه همين است كه نوشت:

(ولايت فقيه, همان ولايت مطلقه رسول اللّه(ص) است)11

انبياء اولوالعزم و ائمه معصومين(ع) به عنوان مجريان دين مصالح و مفاسد عامه را تشخيص مى دادند و بر اساس آن احكام صادر مى كردند و به دليل واجب بودن پيروى از رسول خدا(ص) و اولوالأّمر, اين فرمانها; بايد رعايت مى شد در دوران غيبت نيز جامعه اسلامى نياز به دفاع, امنيت, پليس, شهردارى, آموزش و پرورش و ساير امور دارد فرض آن است كه اسلام برطرف كننده اين مشكلات و نيازهاست و از اين روى, بايد براى اين احكام جعل كننده اى باشد. امروزه نمى توان به بهانه امكان خطا و نقص عقل بشرى از برآوردن نيازهاى طبيعى جامعه, جلوگيرى كرد, بلكه بايد اين نيازها و بازدارنده ها را شناخت; يعنى مصالح و مفاسد امّت اسلامى را تشخيص داد و به كار بست و بدين طريق احكام الهى را اجرا كرد. وجود عصمت شرط اجراى دين نيست, گرچه شرط گرفتن وحى و تفسير باطن آن هست, بلكه براى حاكم اسلامى وجود عدالت در مرتبه بالا كافى است.

از بيانات بالا روشن گرديد كه عقل بشرى, معيارها و ملاكها, يا مصالح و مفاسد مربوط به احكام را فى الجمله مى تواند درك كند, ولى درك همه مصالح و مفاسد احكام مولوى شرعى, البته براى بشر امكان ندارد. عقل بشر قادر به درك همه و يا بيشتر مصالح و مفاسد احكام امضايى, ارشادى و حكومتى است, با اين توضيح مرز تعقّل و تعبّد هم در اين خصوص, به طور دقيق روشن مى گردد, چه اين كه از اين چهار دسته احكام: (مولوى شرعى, امضائى, ارشادى و حكومتى) معتقد شديم كه جز در دسته نخست, آن هم در پاره اى از موارد كه عقل قادر به درك همه معيارها و مصالح و مفاسد احكام نيست, در ساير احكام, و عقل بشر, قادر به درك مصالح و مفاسد در بسيارى از موارد و يا گاه در همه موارد است و در آن قسمتى كه عقل قادر بر تشخيص معيارهاى احكام نيست (احكام مولوى شرعى) به اطاعت از خداوند حكيم و از روى تعبّد شرعى, پيروى از آن احكام را لازم و واجب مى شماريم و در اصطلاح مى گوييم: تعبّدى است.

/ 13