مخالفان نگارش در صدر اسلام بخش دوم - مخالفان نگارش حدیث در صدر اسلام (2) نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

مخالفان نگارش حدیث در صدر اسلام (2) - نسخه متنی

مایکل کوک؛ مترجم: ابوالقاسم سری

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

مخالفان نگارش در صدر اسلام بخش دوم

مايكل كوك

ابوالقاسم سرّي

مؤلّف در نوبت قبل، مخالفت مسلمانان با كتابت حديث را، در بصره، كوفه و مدينه نقد و بررسى كرد و اينك به مكّه و مراكز ديگر مى پردازد و ماهيت مخالفت ها را بررسى مى كند.(علوم حديث)

مكه

51ـ ويژگى احاديث مكى راجع به نگارش(و شايد به طور كلى) يك گسستگى چشمگير است.240 مكيان اواخر سده نخست و نيمه نخست سده دوم به كرّات، در منابع[مورد مطالعه] ما پديدار مى شوند؛ اما در نيمه دوم سده دوم، ركن ركينى از احاديث پيوسته مكى به ندرت به چشم مى خورد. در عوض، حديث هاى مكى نيمه نخست سده دوم،به طور مرتب به كانون هاى ديگر دانش اسلامى، مخصوصا به عراق، صادر شده است و يا اگر شخص نگرشى شكّاكانه تر را در پيش گيرد، در عراق ساخته شده و به شخصيت هاى مكى نسبت داده شده است.

52ـ تنها استثناى روشن ـ هرچند از لحاظ كمّى استثنايى مهم است ـ مطلب هايى است كه سفيان بن عيينه(م198) ـ كوفى يى كه به واسطه اقامت طولانى در واقع مكى است ـ نقل كرده است.

اما اين نقل ها يك سلسله مراتب زمانى خاصى را واجد است: سفيان كه تاريخ تولد او را سال107 دانسته اند،241 به طور مرتب و مستقيم از عمروبن دينار مكى(م126) و همروزگاران او روايت مى كند. در حكايتى كه من در جاى ديگر242 مورد بحث قرار داده ام، سفيان از عمرو حديثى را درباره يك شخصيت مهم تاريخ مكه، يعنى ابن زبير، نقل مى كند؛ وى پس از آن كه كامل بودن اسنادش مورد سؤال قرار مى گيرد، دو راوى ديگر را در ميان عمرو و خودش جاى مى دهد كه يكى از آن دو بصرى است.243 كوتاه سخن آنكه، نمى توانيم ظهور پيوستگى در احاديث مكى را كه آفريده اسنادهاى سفيان است، درست بينگاريم.244

53ـ نتيجه اين كه، منابع[مورد مطالعه] ما اساس استوارى را براى بازسازى نظريه هاى مكّيان صدر اسلام نسبت به كتابت حديث به ما عرضه نمى دارند.245 با وجود اين، آنچه در زير مى آيد، تصوّرى مناسب را درباره خصوصيّت اين مطلب هاى مكّى(يا شبه مكى) به دست مى دهد.

54ـ شخصيت هاى مكى در دو سوى اختلاف نظر حضور دارند.246 سعيدبن جبير(م95و كوفى تباراست)247، مجاهد بن جبر(م104)248 و عمروبن دينار مخالف كتابت اند. از اين رو، هنگامى كه عمرو از نوشتن سفيان آگاه مى شود، ناگهان به گريستن مى پردازد و چون آرامش خود را براى ابراز تنفر نسبت به كتابت باز مى يابد،249 به اينكه عقيده اش نگاشته شود اعتراض مى كند.250 به ظاهر، مجاهد طرفدار كتابت نيز هست.251 عطاءبن ابى رباح(م114)252 و ابن جريج(م150)253 نيز آشكارا چنين اند. در حالى كه در حديثى ديگر، سفيان با آسودگى آشكار از عمرو در باب يادداشت ها(اطراف) پرسش مى كند.254 نام سعيدبن جبير نيز همواره در برابر ابن عباس و ابن عمرو صحابى مى آيد. وى پيوسته مى نويسد يا به متنى مكتوب اعتماد مى كند و واكنش واقعى يا فرضى ايشان ،يا فقدان آن، همواره وثوق ايشان را به نفع يا عليه[كتابت] برمى انگيزد: در مورد ابن عمر، عليه كتابت255و در مورد ابن عباس ،گاه عليه256 و گاه له.257

در بقيه حديث هاى مكى كه به ابن عباس استناد مى كنند، تنها اندكى از آنها دال بر صبغه مكى است.258

عمروبن شعيب(م118)، طائفى نوه عبدالله بن عمرو، در نقل حديثى كه عبدالله در پى كسب اجازه كتابت از پيغمبر(ص) بود و اجازه را به دست آورد، نقشى برجسته ايفا مى كند؛259 اما مكيان در نقل اين حديث سهمى ناچيز دارند.260

اگر ما در پى محدّثى مكى هستيم كه در نيمه دوم سده دوم مطلب هاى مربوط[به كتابت] را روايت كند، بهترين كس، عبدالله بن مؤمّل است كه ابن سعد، تاريخ مرگ او را سال 169 يا 170 دانسته است.261برخى از روايت هاى حديث نبوى راجع به«تقييد» حديث را او نقل مى كند.262 اسنادها از طريق راويان مكى يا طائفى به عبدالله بن عمرو بر مى گردد.263 كسانى كه اين حديث ها را از ابن مؤمّل نقل مى كنند، مكى نيستند ؛اما درباره خود او نيز گفته اند كه مدنى بوده نه مكّى، و پيش از سال 160 درگذشته است.264

/ 25