ماهيت مخالفت - مخالفان نگارش حدیث در صدر اسلام (2) نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

مخالفان نگارش حدیث در صدر اسلام (2) - نسخه متنی

مایکل کوک؛ مترجم: ابوالقاسم سری

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

ماهيت مخالفت

72ـ در سده سوم، رابطه ميان[حديث] شفاهى و كتبى، به صورتى كما بيش استوار و يكدست ،سر وسامان گرفت. ارزش هاى شفاهى كهن ،به طور واضح وا شتباه ناشدنى و بدون اندك پس مانده اى، وانهاده شده بود.331 با اين وصف، پذيرش كتابت قاطع بود. كتابت را معلمان و دانش آموزان ،هم در كلاس و هم در خانه، آزادانه به كار مى بردند. اگر اكنون به سده دوم بازگرديم، آيا مى توانيم هيچ نمونه اى را كه به طور قابل مقايسه[با قرن سوم.م] يكدست باشد ـ هرچند چنين الگويى بى ترديد نااستوار خواهد بود ـ شناسايى هويت كنيم؟ يا تنها هرج و مرج نظريه هاى متعارض را مشاهده مى كنيم؟ در اين بخش ،در پى يافتن دوتا از اين نمونه ها خواهم بود. يكى از آنها نمونه بينابين است كه با توسع مى توان آن را به منزله راه حلّى دانست كه در حوالى ميانه سده دوم از احترام بسيار برخوردار بوده است. نمونه ديگر، پيروى انعطاف ناپذير از ارزش هاى شفاهى است. اين نمونه احتمالا به آغاز تحولى كه ما آن را دنبال مى كنيم، تعلق دارد؛ هروقت كه باشد.

نمونه بينابين

73ـ لبّ نمونه بينابين، تفكيك ميان قلمروهاى عمومى و خصوصى زندگانى علماست.332 طبق اين نگرش، كتابت ممكن است در گنجينه هاى خصوصى حديث، تحمل و حتى تأييد شود؛ اما نبايد اجازه داد كه در انتقال عمومى اش نمايان شود. ويژگى هاى اصلى اين معيار دوگانه را مى توان به شرح زير بيان كرد:

74ـ نخست، روش به خوبى تأييد شده «حفظ كردن مطلب ها در محضر معلم، و سپس نوشتن آنها» است. چندين حديث حاكى از آن اند كه كتابت در خانه انجام مى گيرد ـ كه بر خصوصى بودن نگارش تأكيد دارد.

75ـ عبدالله بن عمرو جوان، همراه با برخى از بزرگان صحابه است، هنگامى كه پيغمبر(ص) تهديد مى كند كه « هركس به عمد حديث هاى دروغى به من نسبت دهد ،با آتش دوزخ خواهد سوخت».333 پس از آن، عبدالله به صحابيان كهنسال تر رو مى آورد و از ايشان مى پرسد:« با توجه به آنچه شنيده ايد، چگونه مى توانيد با چنين جديّتى خود را وقف بازگويى سخنانى كنيد كه از پيغمبر(ص) مى شنويد؟» وصحابيان به طرزى معنا دار، خنده كرده، مى گويند: هرچه از او شنيده ايم، در كتابى نزد ماست .334 در يك حديث كوفى آمده است كه اعمش«از ابواسحاق[السبيعى](م 127) مى شنيد، سپس به خانه رفته مى نوشت».335 عبدالله بن ادريس كوفى(م192) سفارش پدرش ادريس بن يزيد را يادآور مى شود كه گفت:«حفظ كن، ننويس! وقتى به خانه بازگشتى بنويس».336 او خود مى گويد كه در حضور اعمش و ديگر عالمان كوفى معاصر او نمى نوشتم؛«فقط حفظ مى كردم و چون به خانه باز مى گشتم مى نوشتم».337 حمّادبن سلمه بصرى مى گويد كه حدود ده حديث را شنيده كه آنها را حفظ كرده و پس از بازگشت نوشته است.338 هشيم بن بشير واسطى(م 183) هرگز در كلاس(فى مجلس) حديثى ننگاشت: «حديث را مى شنيدم؛ بعد به خانه مى آمدم و آن را مى نوشتم».339 طبق حديثى كه مخالف نگارش است، ابوبردة بن ابى موسى و يكى از موالى او[ابوبرده]، احاديث را از ابوموسى مى شنيدند و پس از بيرون رفتن از محضر او، آنها را مى نوشتند. ابوموسى كه از جريان آگاه مى شود، به آنان مى گويد: حفظ كنيد، همان طور كه ما حفظ كرديم.340

همچنين، شخصى مكّى، سفيان بن عيينه جوان را سرزنش مى كند كه چرا وقتى به خانه رفته، آنچه را كه از عمروبن دينار شنيده به كتابت درآورده است.341 شافعى، جوان تهيدست(م 204) ـ كه در زمان بلوغ براى او نوشتن حديث مسئله اى نبود ـ در مسجد حفظ مى كرد و سپس آنچه را كه شنيده بود، در خانه بر استخوان هايى ـ كه در يك كوزه كهنه نگهدارى مى كرد ـ مى نوشت.342 وكيع بن جرّاح(م 196) هرگز در حضور سفيان ثورى حديثى ننوشت؛ اما وقتى به خانه برمى گشت مى نوشت.343

76ـ دوم: تصوير معكوس اين يادداشت هاى خصوصى كه دانشجويان حفظ كرده اند، در نوشته هايى يافته مى شود كه علمايى كه آموزش آنها شفاهى بود، آنها را حفظ كردند.

/ 25