مكتب و روش اخلاقى امام - نگرشی به مکتب اخلاقی امام نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

نگرشی به مکتب اخلاقی امام - نسخه متنی

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

گزيده سخن اين كه : در ديد عرفانى صلاح اخلاقى و تربيت نفس بايد با توجه كامل به خداوندانجام گيرد تا در پرتو آن فضايل اخلاقى تحقق يابد و رذايل ترك گردد. پيشينه تاريخى اين ديدگاه بر مى گردد به تعاليمى از قرآن مجيد و روايات ائمه[ ع] بويژه گفتار مولى الموحدين اميرالمومنين[ ع] و نيزاحاديث وادعيه و مناجاتى از

امامان معصوم[ ع] باقى مانده است . عالمان ربانى به شرح و بسط آن تعاليم انسان ساز پرداخته و در پى آن شيوه اى را در سايه عرفان براى سير و سلوك الى الله و تهذيب نفس ارائه داده اند .

بعضى از عالمان براى ارشاد و تهذيب نفوس و پيراستن قلوب از رذائل و آراستن آن به فضايل به جمع آورى و دسته بندى روايات و آيات اخلاقى پرداخته اند و براين عقيده بوده اند كه : صرف جمع كردن آثار رسيده از پيامبر[ص] وامامان معصوم[ ع] كه از نفس رحمانى آنان برخاسته است تاثيرگذارى بيشتر و بهتر خواهد داشت . (

وازاين روى سخنانى را كه از معصومين[ ع] صادر شده است (و در بر دارنده صفات وارزشهاى اخلاقى بوده است ) در مجموعه هايى گردآورده و آن را به عنوان روش تربيتى واخلاقى خويش برگزيده اند.

به عقيده آنان توصيه هاى اخلاقى آنگاه كه از زبان معصومين[ ع] مطرح شود دل مخاطب را مطمئن ساخته واو را آماده بهره ورى بيشتر و بهتر مى سازد و صيغلى مى شود بر زنگار جان و دل او.

در باور آنان معانى بسيار شگرف و بلند درالفاظى كوتاه و رسا بر زبان حكيم ترين انسانها جارى گشته كه بدون بيراهه روى وابهام حقيقت را بيان مى كنند.

كسانى كه بدين شيوه رفته اند التزام به روش و تنظيم واحدى نداشته اند و دسته بندى هر بخش از روايات را تحت عنوانى مناسب با ذوق و سليقه خودانجام داده و بدون توجه به تقدم و تاخر هريك مباحث را كنار هم چيده اند.

برخى از آنان صرفا به نقل روايات بسنده مى كردند و بعضى ديگر اضافه بر نقل به شرح و بسط آنها نيز مى پرداختند.

آنچه گذشت گذرى بود بر نمونه اى از روشهاى مشهوراخلاقى و تربيتى . اينجا در صدد آن نبوديم كه كاستيها يا نكات قوت هر يك از آن روشها را بر شماريم بلكه مقصود اشاره اى بود به برخى از شيوه هاى اخلاقى تا با ديد بازترى به مكتب و روش اخلاقى امام خمينى قدس سره بنگريم .

مكتب و روش اخلاقى امام

انديشه و روش اخلاقى امام ضمن دارا بودن ويژگيهاى ارزشمند ديگر شيوه ها خود نيز داراى نكات برجسته و منحصر به فرداست زيرا عنصر اخلاق در تعاليم امام در نخستين گام جانمايه پيام پيام خود را از كلام مقدس الهى گرفته و به شدت تحت تاثير مفاهيم قرآنى است و همه جا گرداگرد قرآن دور مى زند. پس از قرآن نفس روحمانى و كلام ملكوتى معصومين[ ع] عظيم ترين آبشارى است كه امام از آن سيراب شده و در فضاى روح افزايش شكوفا گشته است .

امام ضمن بهره ورى از دستورالعملها و توصيه هاى سير و سلوكى بر تجربه مجاهده رياضت و تعبد نيز تكيه مى كند.اين تعاليم از موعظه و زمزمه هاى محبت آميز گرفته تا جمله هاى كوتاه و بليغ انباشته است .

نام اخلاق عرفانى زيبنده شيوه مكتب اخلاقى امام خمينى است در مجموع رنگ عرفانى و سير و سلوكى دراين تعاليم جلوه بيشترى دارد. اخلاقى كه امام مى آموزد و در سخن و نوشته بدان مى پردازد خودبخود مقدمه رسيدن به عرفان ناب است زيرا هنگامى كه انسان به آهنگ كلامش دل مى سپارد و به راهنماييها واندرزهاى تربيتى او عمل مى كند به طور طبيعى احساس تحول روحى دراو به وجود مى آيد. در مكتب اخلاقى امام نوع استدلال و پرداخت به مطالب اخلاقى به گونه اى است كه روح را از شور و هيجان لبريز مى كند و آن را به معراج قرب مى كشاند و به سوى ملكوت به پرواز در مى آورد. ضمن اين كه مصباح هدايت است و چراغ راه رهرو را به لقاءالله نزديك ساخته و در فضاى قرب و معنويت حق به مقام اطمينان مى رساند .

دراين تعاليم صرفا سخن از يك سلسله فضايل اخلاقى مصطلح نيست كه روح بايد به آنها مزين شود بلكه كلام از پويايى و حركتى است كه انسان طى مى كند

از منزل خوديت بيرون آمده و به سوى مقصد قيام لله و خلوص كامل گام مى نهند. دراين مسلك رابطه انسان با خدا در تمام جلوه هاى زندگى انسانى مطرح است . دراين مسلك عالم همه محضر خداست .

در مكتب اخلاقى امام تنها به مفاهيمى چند بسنده نمى شود بلكه مفاهيم به گسترده انسان شدن والهى گشتن آدمى وسعت دارد. امتيازهايى كه در مكتب اخلاقى امام مى درخشد مى تواند چراغى فروزان فرا راه جويندگان حقيقت و طالبان فضيلت بگذارد و سرمشقى شود براى آنانى كه دراين وادى گام مى نهند.اكنون كه اشاره اى اجمالى بر روش و انديشه اخلاقى امام گرديد برخى از ويژگيهاى آن را تفصيلا بر مى شماريم :

1.جامعيت و همه سونگرى

يكى از ويژگيهاى انديشه و روش اخلاقى امام اين است كه : در طرح و ارائه مسائل اخلاقى و تربيتى فكرى همه سونگر و فراگير داشت .او كه اسلام را دين جامع مى دانست وانسان را موجودى چند بعدى مى شناخت در روش اخلاقيش به همه ابعاد وجودى انسان توجه داشت واز كسانى كه با پرداختن به يك بعد و ناديده گرفتن جنبه هاى ديگرانسانى او را موجودى ناهماهنگ و ناهنجار مى سازند با تاسف شديد گله مى كرد:

[مع الاسف اسلام هميشه مبتلا بوده به اين يك طرف ديدنيها.

... هميشه يك ورق را گرفته اند و آن ورق ديگر را حذفش كرده اند يا مخالفت كرده اند. يك مدت زيادى گرفتار عرفا بوديم ... آنها خدمتشان خوب بوداما گرفتارى براى اين بود كه : همه چيز را بر مى گردانند به آن طرف معنويت .

...يك وقت هم گرفتار شديم به يك دسته ديگرى كه همه معنويات را بر مى گردانند به اين طرف اصلا به معنويات كارى ندارند] 4 .

آنگاه درادامه سخن باانديشه همه سونگرش چنين مى فرمايد:

[...اسلام همه چيزاست .اسلام آمده انسان درست كند وانسان همه چيز است همه عالم است انسان . آن كه مربى انسان است بايد همه عالم را آشنا بر آن

باشد... تا بتوانداين انسان را به مدارجى كه دارد برساند] 5 .

امام با پيوند ظاهر و باطن خطاب به كسانى كه به ظاهراحكام و آداب دينى بسنده مى كنند واز باطن غفلت مى نمايند مى فرمود: بدون شريعت به طريقت و حقيقت نمى توان ره يافت :

... لولا الظاهر لما وصال سالك الى كماله و لامجاهدالى ماله 6 .

اگر مراعات ظواهر نباشد هرگز سالك به كمال و كوشش كننده به مقصود نخواهد رسيد.

آن حضرت ضمن دعوت به تزكيه و تهذيب درون انسانها رااز جامعه و اجتماع دور نمى ساخت بلكه براين باور بود كه : مى توان در ميان جمع بود و هواى جانان داشت :

اسلام احكام اخلاقيش هم سياسى است . 7

هيچ منافاتى بين تقواى سياسى و تقواى معنوى نمى ديد و معتقد بود: بودن در متن مسائل سياسى و حوادث اجتماعى منافاتى با تقواى ندارد.

او كه[ سفرالى الحق] را به پايان رسانده بود دوباره[ با خدا در ميان خلق] گام نهاد و مكتبى را پى ريزى كرد كه در تربيت و تهذيب انسان نه او را به انعزال و مردم گريزى مى كشاند و نه از معنويات تهى مى كرد بلكه شعاع روش تربيتى واخلاقى اش به شعاع ابعاد وجودى انسان گسترده و فراگير بود.

انديشه اخلاقى امام از آن نوع افكارى كه : دوست داشتنداگر به معراج رفتند باز نگردند و فارغ از غم خلق باشند يا: زندگى اين جهان را دون شان خود دانسته و آميخته بودن با ديگران رااز سر ضرورت و اجبار مى دانستند نبود. و نمونه بارز و كامل :[ رجال لا تلهيهم تجاره و لابيع عن ذكرالله] 8 . بود. براين باور نبود كه :

دنيا را به دنيا خواهان و دنيا داران بسپاريد و براى سلامت نفس و سعادت آخرت از دنيا و دنيادارى كناره گيريد واز آن وداع كنيد بلكه تدبير و سياست را در كنار تهذيب و ديانت همسان مى ديد و در تعاليم اخلاقيش خدمت به خلق و گرفتن غريق وظيفه بود وافتخار.

/ 11