حمايت از مستضعفين و ملل تحتستم، از ديگر پيش فرضهاى سياستخارجى حكومت اسلامى در انديشه سياسى حضرت امام محسوب مىگردد. داعيه حمايت از مستضعفين پديدهاى است كه انقلاب اسلامى و انديشههاى رهبرى آن را فراتر از مرزهاى جغرافيايى ايران اسلامى امتداد داده و آن را چونان حلقهاى با تمامى جنبشهاى اسلامى بلكه كليه خيزشهاى رهايى بخش مرتبط مىسازد. «ما طرفدار مظلوم هستيم ; هركسى در هر قطبى كه مظلوم باشد، ما طرفدار آنها هستيم. و فلسطينىها مظلوم هستند و اسرائيلىها به آنها ظلم كردهاند، از اين جهت ما طرفدار آنها هستيم.» (10) تلاش براى تشكيل جبهه واحد مستضعفين يكى از محورهاى اساسى انديشه سياسى حضرت امام(ره) بود كه اثرات خاصى روى ملل محروم و جنبشهاى رهايى بخش از خود به جاى گذاشت. «مستضعفين جهان، چه آنها كه زير سلطه آمريكا و چه آنها كه زير سلطه ساير قدرتمندان هستند، اگر بيدار نشوند و دستشان را به هم ندهند و قيام نكنند; سلطههاى شيطانى رفع نخواهد شد. و همه بايد كوشش كنيم كه وحدت بين مستضعفان در هر مسلك و مذهبى كه باشند، تحقق پيدا كند... ما عازم هستيم كه تمام سلطهها را نابود سازيم و شما هم كوشش كنيد كه ملتها را با حق همراه كنيد...» (11) بدين ترتيب مىتوان گفت ; استراتژى وحدت در انديشه سياسى امام خمينى(ره) كه به عنوان يك استراتژى كارآمد و ضرورى براى هر گونه مبارزه و رفع ظلم شناخته شده است، مرزهاى وطنى و مذهبى را در نورديده و به عنوان يك ضرورت، ميان كليه جوامع تحتسلطه مطرح مىگردد. هر چند انديشه وحدت اسلامى از ديرباز در راس برنامههاى اسلامى و آزادى خواهى مصلحان بزرگ اسلامى و پيشگامان نهضتهاى اسلامى قرار داشته است ; اما حضرت امام(ره) با اهتمام و تاكيد بر اين عنصر اساسى، نه تنها استراتژى وحدت را ميان ملل اسلامى دنبال نمود كه آن را در حوزه وسيعتر; يعنى ملل مستضعف و تحتستم، مورد تاكيد قرار داد. تاكيد بر پديده وحدت ملل مستضعف در قالب جبهه واحد مستضعفان، از يك سو به لحاظ نظرى جبهه مستضعفين را اميدوار مىساخت واز سوى ديگر، تجربيات عينى و دستاوردهاى اين پديده ميمون در ايران اسلامى را پيش روى نهضتهاى نوپا و ضد استعمارى در جاى جاى عالم قرار مىداد.