موضع حمايتى امام از نهضتهاى اسلامى - امام خمینی (ره) و جنبشهای اسلامی معاصر نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

امام خمینی (ره) و جنبشهای اسلامی معاصر - نسخه متنی

سید عبدالقیوم سجادی

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

موضع حمايتى امام از نهضتهاى اسلامى

بنيانگذار جمهورى اسلامى به دور از سازشهاى سياسى و تعارفات رايج ديپلماسى معاصر، با اعتقاد راسخ به مسؤوليت دينى خويش در قبال امت اسلامى، همواره بر موضع حمايتى خود از نهضتهاى اسلامى پاى فشرده و تا آخرين مرحله، پشتيبانى همه جانبه و بى‏دريغ خويش را از اين جنبشها اعلام داشته‏اند.

«ما از تمام نهضتهاى آزادى بخش در سراسر جهان كه در راه خدا، حق و حقيقت و آزادى مبارزه مى‏كنند، پشتيبانى مى‏كنيم. ما بار ديگر پشتيبانى بى دريغ خود را از برادران مسلمان و مظلوم افغانى اعلام مى‏داريم و اشغال اشغال گران را شديدا محكوم مى‏نماييم.» (22)

امام در جاى ديگر مى‏فرمايند:

«من بار ديگر پشتيبانى خودم را از تمام نهضتها و جبهه‏ها و گروههايى كه براى رهايى از چنگال ابرقدرتهاى چپ و راست مى‏جنگند، اعلام مى‏نمايم. من پشتيبانى خود را از فلسطين رشيد و لبنان عزيز اعلام مى‏دارم.» (23)

حمايت و پشتيبانى از جنبشهاى رهايى بخش و اسلامى كه بر باورهاى سياسى، دينى حضرت امام(ره) استوار بوده، موضع حمايتى و ظلم زدايى او را نه تنها در محدوده نهضتهاى اسلامى محدود ننموده كه فراتر از آن، تمامى جنبشهاى رهايى بخش و ضد استعمارى را مورد توجه قرار داده است: «ما از تمام كشورهاى زير سلطه براى به دست آوردن آزادى و استقلال، كاملا پشتيبانى مى‏نماييم و به آنان صريحا مى‏گوييم كه حق گرفتنى است.» (24)

در يك بررسى گذرا و اجمالى، مى‏توان گفت كه جنبشهاى اسلامى عمدتا با دو معضل اساسى روبرو بوده‏اند:

1- درك ناقص و احيانا متضاد پيشگامان نهضت از تعاليم و آموزشهاى دينى;

2- واكنش تند و منفى در برابر پديده‏هاى فرهنگى و تمدن مغرب زمين.

نقيصه نخست، جنبشهاى اسلامى را از داشتن يك بنيان اعتقادى جامع و قدرتمند كه پاسخگوى معضلات و نيازمندى‏هاى جوامع معاصر باشد، محروم مى‏ساخت و مشكل دوم، موجب مى‏شد كه از يك سو جنبشهاى مزبور از دستاوردهاى علمى و فرهنگى جديد محروم شده و از سوى ديگر، اين جنبشها در ميان جوامع به عنوان بنيادگرايى غير موجه و خشونت طلب معرفى گردد.

در مورد نخست، حضرت امام(ره) با ارايه تفسير جامع و همه جانبه از تعاليم دينى، تلاش نمود تا بنيان فكرى و ايدئولوژيكى جنبشهاى اسلامى را غنا و قدرت بخشد. در اين راستا، ايشان ميراث گرانقدر و مهم انديشه تحول در اذهان مسلمين را سامان داده و با نگرش فقاهتى و واقع گرايانه خويش بين ميراث اسلامى گذشته و باورهاى دينى با تغييرات و نوآوريهاى عصر جديد، نوعى پيوند و ارتباط منطقى را برقرار نمود. حضرت امام با تاكيد بر اسلام به عنوان دين مترقى، زنده و خردمندانه، هويت دينى مسلمين را احيا و احساس افتخار و اعتقاد به اينكه اسلام مى‏تواند جوابگوى نيازهاى انسان معاصر باشد، به وجود آورد. (25)

در مورد دومين نقطه ضعف جنبشهاى اسلامى، حضرت امام(ره) با يك نگرش دو سويه در برابر غرب و مظاهر جديد تمدن و فرهنگ غربى، تلاش نمود تا جمود فكرى و فرهنگى را از انديشه دينى زدوده و نوعى تفكيك ميان جنبه‏هاى مثبت و منفى تمدن جديد بوجود آورد. ايشان در اين راستا، نگرانيهاى داخلى جامعه را با ضرورت پاسخگويى به تهديد فرهنگ غربى و ملزومات نوگرايى درهم آميخته و تلاش نمود تا بين نوگرايى غير دينى و سنت گرايى مذهبى، ارتباط و همسازى ايجاد نمايد. نوگرايى دينى حضرت امام(ره) يك برخورد دوگانه و جذب و دفع همزمان با غرب را ارايه مى‏دهد. (26) بنابراين، تاثيرى كه حضرت امام(ره) در بعد نظرى بر جنبشهاى اسلامى از خود به جا گذاشت، علاوه بر اينكه پاسخ منطقى و مناسبى براى چالش نهضتهاى اسلامى با غرب ارايه نمود، قوى‏ترين احساس هويت دينى و باور راسخ بر كارامد بودن تعاليم دينى و ايدئولوژى اسلامى را نيز از خود به يادگار گذاشت. بنابراين،«تاثير قابل توجه انقلاب اسلامى به رهبرى امام خمينى، آن است كه اسلام و مسلمانان به عنوان نيروى سياسى و مذهبى جدى تلقى شدند و در نتيجه، مسلمين و تفكر آنها موضعى بسيار قوى‏تر از سابق در محاسبات و ارزيابيهاى سياسى ابرقدرتها پيدا كرد. براى اثبات اين مدعا، مى‏توان به آثارى كه تحت عناوين ; «قدرت جهان اسلام‏» «حضور اسلام در صحنه‏» در تجديد حيات اسلام نوشته شده است، استناد كرد.» (27)

/ 12