3- استكبار ستيزى و ظلم زدايى - امام خمینی (ره) و جنبشهای اسلامی معاصر نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

امام خمینی (ره) و جنبشهای اسلامی معاصر - نسخه متنی

سید عبدالقیوم سجادی

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

3- استكبار ستيزى و ظلم زدايى

مبارزه با ظلم و نفى استكبار، از اصول اساسى انديشه مبارزاتى حضرت امام(ره) بوده و همواره مورد تاكيد قرار گرفته است. ظلم زدايى و مبارزه با استكبار به عنوان يك مسؤوليت دينى - سياسى، جدى‏ترين آثار را در قيام ملل مستضعف عليه نظام ظالمانه حاكم بر جهان از خود به جاى گذاشته است.

انديشه ظلم ستيزى حضرت امام(ره) كه برخاسته از تفكر دينى و باور ناب مذهبى ايشان بود، از يك سو با طرح پديده ظلم ستيزى به عنوان تكليف دينى، موجب مى‏شد كه اين تفكر با غيرت دينى امت اسلامى گره خورده و براى هميشه به عنوان يكى از الزامات و تكاليف دينى نقش آفرين گردد و از سوى ديگر، روحيه مبارزه با ظلم و قدرتهاى استكبارى را در عمق جان توده‏هاى تحت‏ستم كاشته و بدين سان، زمينه خيزش و جنبشهاى رهايى بخش و ضد استعمارى را بيش از بيش فراهم مى‏ساخت. مواجهه و رويارويى جدى و همه جانبه حضرت امام در برابر دنياى استكبار و بويژه ابرقدرت آمريكا، در ابعاد نظرى و عملى، تاثيرات خاص و عميقى را در جهان و بويژه جنبشهاى اسلامى از خود به جاى گذاشت. اگر تا قبل از پيروزى انقلاب شكوهمند اسلامى ايران، رويارويى با دنياى استكبارى و ايستادگى در برابر غرب و آمريكا، تنها يك آرمان و ذهنيت دور از واقعيت تلقى مى‏شد; با شكل‏گيرى انقلاب اسلامى و پيروزى همه جانبه آن، جهان مستضعف به مبارزات ضد استعمارى و رهايى بخش شان اميدوار گرديدند و نهضتهاى اسلامى در عرصه جهانى جان تازه‏اى يافت.

«پيش از پيروزى انقلاب اسلامى ايران، جنبشهاى اسلامى بسيارى در جهان اسلام بود; اما اين جنبشها به دليل فشارهاى سياسى در ترس و هراس و نگرانى بودند و به دليل وضعيت‏حاكم، هراس داشتند كه حركت‏خود را علنى سازند و مسلمانان را بسيج كنند و به مبارزه بپردازند. انقلاب اسلامى اين ديوار ترس را فرو ريخت و به حركتهاى اسلامى اين درس را آموخت كه مى‏توان با بهره‏گيرى از نيروهاى مسلمان، بزرگترين قدرتها را به زير كشيد. لذا پس از پيروزى انقلاب اسلامى در ايران، توده‏هاى مسلمان در سودان، الجزاير، تونس، مصر و... به پا خاستند و ملتهاى مسلمان گامهايى به پيش برداشتند و حركت توده‏هاى مسلمان در سراسر جهان اسلام رشد فزاينده‏اى يافت و خيزش فرهنگى و آگاهى بخش سياسى، همه منطقه را فراگرفت.» (12)

سالها مبارزه ناموفق ضد استعمارى و ضد استبدادى در كشورهاى اسلامى، به تدريج جوانه‏هاى اميد را در دل جوانان امت مسلمان به ياس و نااميدى مبدل ساخت. تجربيات ناكام نهضتها و جنبشهاى اسلامى در اغلب جوامع اسلامى، آرام آرام ميان انديشه سياسى و مبارزاتى اسلام و شعاير عبادى و اخلاقى دين، فاصله ايجاد مى‏كرد. انديشه جدايى دين و سياست، كه تحمل و سازش با قدرتهاى استكبارى و حكام جاير را توجيه مى‏كرد، به تلقى عام و فراگيرى تبديل گشته بود. در چنين فضا و شرايطى، ظهور حضرت امام و رهبرى پيروزمندانه وى در انقلاب اسلامى ايران، روند جديدى را در مسير حركت تكاملى نهضتهاى اسلامى ايجاد نمود و پس از سالها ركود و وقفه بدان تحرك و پويايى بخشيد.

شايد ناديده گرفتن نفوذ بين المللى انقلاب ايران ممكن نباشد. حتى در مواردى كه برخى از مسلمانان نسبت‏به جنبه سياسى اسلام بى‏اعتقاد شده بودند، انقلاب اسلامى ايران با احياى اين جنبه، اعتقاد راسخ آنان را به اين مطلب اعاده كرد و نشان داد كه مسلمانان بار ديگر قادر خواهند بود استقلال اقتصادى، سياسى و فرهنگى خود را به دست آورند و يك بار ديگر به قدرتمندترين نيروى بين المللى تبديل شوند. (13)

برنامه ظلم ستيزى حضرت امام(ره) به عنوان تكليف دينى و الهى، پيوند عميق و همه جانبه‏اى را ميان انديشه‏هاى سياسى - دينى آن حضرت و نهضتهاى اسلامى در سراسر جهان برقرار مى‏سازد. همين پيوند ناگسستنى، براساس تكليف شرعى و دينى، ميان تمامى نهضتها و جنبشهاى دينى برقرار بوده و زمينه‏هاى بارورى و شكوفايى هرچه بيشتر اين خيزشها را از طريق اتحاد و همسويى نظرى و عملى فراهم مى‏آورد. امام خمينى(ره) اين نكته را چنين بازگو مى‏نمايند: «براى من، مكان مطرح نيست ; آنچه مطرح است، مبارزه بر ضد ظلم است. هر جا بهتر اين مبارزه صورت بگيرد، آنجا خواهم بود.» (14)

بنابراين، ظلم ستيزى و مبارزه با استكبار زمانى كه صبغه دينى و مكتبى به خود مى‏گيرد، از قوى‏ترين انگيزه‏ها نيز برخوردار مى‏گردد. نگرش سياسى حضرت امام به تكاليف اجتماعى دين، موجب شد، تا دين و تعاليم دينى در عرصه‏هاى اجتماع حضور يافته و نقش چشمگير خود را در انگيزش، تحريص و بسيج توده‏هاى مردم عليه نظام ظالمانه حاكم بر جوامع مستضعف بيش از پيش ايفا نمايد. اگر در انديشه سياسى حضرت امام(ره)، مبارزه با ظلم و استكبار به عنوان يك تكليف دينى مطرح مى‏گردد، طبيعى است كه اين امر در تقويت و دلگرمى نهضتهاى اسلامى نقش بارزى ايفا خواهد كرد:

«خداى تبارك و تعالى ما را مكلف كرده كه با اين طور اشخاص، با اين طور ظلم، با اينهايى كه اساس اسلام را دارند متزلزل مى‏كنند و همه مصالح مسلمين را دارند به باد مى‏دهند، ما مكلفيم كه با اينها معارضه و مبارزه بكنيم. اگر يك وقتى هم دستمان برسد، دست‏به تفنگ مى‏كنيم و معارضه مى‏كنيم. خودمان تفنگ به دوشمان مى‏كنيم و معارضه مى‏كنيم.» (15)

فراز فوق، بيانگر موضع همه جانبه حضرت امام(ره) در قبال نارساييها و ناروايى‏هاى موجود در جوامع بشرى است. اگر اغلب نهضتهاى اسلامى و اصلاحى در كشورهاى اسلامى جهت‏گيرى اصلاحى و مبارزاتى شان را در ابعاد خاص متمركز نموده و احيانا به وعظ و ارشاد و جهت دهى افكار و اذهان توده‏هاى مردم اكتفا نموده‏اند، حضرت امام با ارايه استراتژى جديد و فراگير، روند مبارزات ضد استعمارى و آزادى خواهانه را در كليه ابعاد سياسى، اجتماعى، فرهنگى و نظامى پيشنهاد مى‏نمايند. شكل‏گيرى خيزشهاى اسلامى در قالب مبارزه همه جانبه عليه استبداد و استعمار در برخى جوامع اسلامى، كاملا از اين استراتژى بهره برده و همين نكته، ضرورت انتقال نهضتهاى اسلامى از رويكرد اصلاحى به نگرش انقلابى و ضرورت انقلاب اسلامى را موجب مى‏گردد.

/ 12