مشروعيت حكومت در اسلام - آسیب ‌شناسی مطبوعات جلد 1

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

آسیب ‌شناسی مطبوعات - جلد 1

سید محمدعلی داعی نژاد، حسن رضائی مهر، علی اکبر مؤمنی، ابوالقاسم مقیمی حاجی، عباس بصیر، محمد ملک زاده، هبت الله صدر السادات زاده، احمد شجاعی، محمد جواد نوروزی، مهدی اکبری، محمد امین، غلامحسن محرمی، حمید کریمی؛ تهیه کننده: مرکز مطالعات و پژوهش های فرهنگی حوزه علمیه قم؛ با مقدمه و نظارت: عبدالحسین خسروپناه

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

مشروعيت حكومت در اسلام

در انديشه‌ى سياسى و نيز فقهى ـ كلامى اسلام، مشروعيت حكومت و نيز حقانيت آن به ذات حضرت احديت بر مي‎گردد و اين از گزاره‎هاى ثابت و غير قابل تغيير در فرهنگ و تفكر سياسى اسلام است؛ چرا كه در پرتو اين اعتقاد، خداست كه مالك اصلى و سلطان حقيقى و حاكم مطلق است، چنان كه در تنزيل شريف در موارد متعددى به اين مطلب تصريح شده است، از جمله آنجا كه مي‎فرمايد: «أَلا لَهُ الْحُكْمُ»(4) و «إِنِ الْحُكْمُ إِلاَّ لِلَّهِ»(5) و «قُلْ إِنَّ الْأَمْرَ كُلَّهُ لِلَّهِ»(6) و «قُلِ اللَّهُمَّ مالِكَ الْمُلْكِ تُؤْتِى الْمُلْكَ مَنْ تَشاءُ وَ تَنْزِعُ الْمُلْكَ مِمَّنْ تَشاءُ وَ تُعِزُّ مَنْ تَشاءُ وَ تُذِلُّ مَنْ تَشاءُ بِيَدِكَ الْخَيْرُ إِنَّكَ عَلى كُلِّ شَيْ‏ءٍ قَدِيرٌ»(7) و بسيارى ديگر از آيات شريفه كه دلالت مطابقى بر اختصاص منصب حكومت و فرمانروائى به ذات حضرت احديت و اين‎كه هيچ كس را غير از او حق حكومت بر احدى نيست، دارد. پس آن‎چه را او فرمان داده و حكم مي‎كند حق و مشروع است و از آن‎جا كه مسلمين بر اين اعتقادند كه خداى تعالى احكامش در جهت مصالح بندگانش بوده و از جهتى مطابق با ارزش‎هاى اخلاقى است، لذا فرمانبردارى از فرامين و دستورات او را بر خود لازم مي‎بينند. بنابراين مشروعيت به معناى التزام‎آورى دينى براى مردم جز در حكومت الله بر مردم تصور مثبت و بلكه معقول ندارد.

و از آن‎جا كه او در حكومت خود، مختار است از اين روى مي‎تواند به هر كس كه بخواهد اين حاكميت را و يا مقدارى از آن را ببخشد و بدين صورت كسى را براى حاكميت بر جامعه‎اى معين نمايد. «انَّ ربَّكَ‌ فعالٌ لما يريد»(8) و از اين روست كه در نظام سياسى اسلام، حكومت آن شخص نيز مشروعيت مي‎يابد.

نمونه‌ى بارز اعطاء حق حاكميت را مي‎توان در وجود مقدس حضرت پيغمبر به نظاره نشست، آن‎گاه كه از جانب خداى حاكم، حق حاكميت بر جامعه به او عطا شد، تا بتواند بر جامعه حكومت كرده و اهداف الهى را پياده نمايد. در اين ديدگاه بين دو تفكر شيعى و سنى اختلافى نيست و نقطه اختلاف، در حكومت حاكمان بعد از پيامبر صلّى الله عليه وآله است و از نظر تشيع همانگونه كه مشروعيت حكومت پيامبر صلّى الله عليه وآله از جانب خدا و به اذن و نصب او بوده است، حكومت امامان معصوم صلّى الله عليه وآله نيز همين‎گونه است و آنان نيز از جانب خداى سبحان ـ جل جلاله ـ لكن به ابلاغ نبوى به حكومت منصوب شده‎اند.

در باب مشروعيت حكومت حاكمان در زمان غيبت امام معصوم عليه السّلام نيز، باز آن‎چه مبناى تفكر و انديشه سياسى شيعه است، مشروعيت يابى «حكومت آنان به نصب عام امام معصوم عليه السّلام» است(9) و از همين منظر در باب مشروعيت حكومت فقيه در زمان غيبت سخن مي‎رود.
محصّل كلام اين‎كه حكومت دينى زمانى مشروعيت مي‎يابد كه منتسب به ذات خداوند تعالى بوده باشد و در غير اين صورت هيچ‎گونه مشروعيتى الهى بر آن متصور نيست.

/ 33