مبارزات مسلحانه و بنيادگرايى - آسیب ‌شناسی مطبوعات جلد 1

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

آسیب ‌شناسی مطبوعات - جلد 1

سید محمدعلی داعی نژاد، حسن رضائی مهر، علی اکبر مؤمنی، ابوالقاسم مقیمی حاجی، عباس بصیر، محمد ملک زاده، هبت الله صدر السادات زاده، احمد شجاعی، محمد جواد نوروزی، مهدی اکبری، محمد امین، غلامحسن محرمی، حمید کریمی؛ تهیه کننده: مرکز مطالعات و پژوهش های فرهنگی حوزه علمیه قم؛ با مقدمه و نظارت: عبدالحسین خسروپناه

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

مبارزات مسلحانه و بنيادگرايى

آقاى آغاجرى در تحليل مبارزات مسلحانه‌ى صدساله‌ى اخير بعد از مشروطيت و در بيان عملكرد «فدائيان اسلام» مي‌گويد:

«در جريان فدائيان اسلام... و بعد از آن در دهه‌ى چهل و پنجاه شمسى كم و بيش تفكرى ادامه يافت كه به نظر محصول آن، پيوند نگرشِ سنّتى با نگرش بنيادگرايانه جديد است... بنيادگرايى به معناى منفى كه بازگشت قشرى به اسلام و توسل به روش‌هاى قهر‌آميز و خشونت‌گرا است.»(39)

البتّه با روشن شدن برداشت ناصحيح ايشان از فقه سنّتى و دورى گزيدن علماء از اجراى حدود و هرگونه فعاليّت سياسى و مبارزه و جهاد، بخشى از مقدّمه تحليل ايشان باطل شده و فرو مي‌پاشد و با اطلاع بر سيره‌ى فقهاى نام‌آور در جهاد عليه استعمار، نمي‌توان هر حركتى را قشري‌نگرى قلمداد نمود؛ امّا در جواب اين بخش از كلام‌شان خوانندگان را به بازخوانى بندهاى ديگر از مصاحبه‌ى ايشان دعوت مي‌كنم تا تناقض آن آشكار شده و تحليل‌هاى جهت‌دار برملا گردد: ايشان در اواخر مصاحبه آن‌جا كه از مبارزات مسلحانه‌ى دهه‌ى پنجاه سخن مي‌گويد، وقتى كه به ترورهاى سازمان مجاهدين انقلاب اسلامى مي‌رسد، مي‌گويد: «اين ترورها كه در سال 56 بوده در واقع به عنوان دفاع مسلحانه از مردم، دست به برخى از عمليات‌هاى مسلحانه زدند؛ يعنى عمليات مسلحانه در آن مقطع يك تاكتيك بود نه استراتژي»(40) هرچند پيش از اين جملات اعتراف نموده بودند كه امام راحل (ره) مبارزه‌ى مسلحانه را قبول نداشته و اين روش را نمي‌پسنديدند.(41)

در اين باره نكاتى ذكر مي‌شود:

1. همان‌طور كه ايشان ترورهاى سازمان مذكور را توجيه مي‌كنند و آن را تاكتيك مي‌خوانند مي‌توان روش فدائيان اسلام را نيز به عنوان تاكتيك قلمداد نمود نه استراتژي، پس چطور آن را خشونت‌طلبى مي‌خوانند و عمليات مسلحانه‌ى سازمان را تأييد مي‌كنند.

2. اگر به كتاب تاريخچه‌ى سازمان مذكور رجوع كنيم مي‌بينيم آنها از نواب صفوي(42) تجليل كرده و روش خود را ادامه‌ى راه او و مؤتلفه معرفى مي‌نمايند(43) و حتّى بعد از پيروزى انقلاب در مصاحبه‌اى با روزنامه‌ى جمهورى مي‌گويند
:

«هنوز به نقش يك سازمان اصيل اسلامى سه بعدى (ايدئولوژيك، سياسي، نظامي)... اعتقاد داريم.»(44)

3. در كتاب تاريخچه‌ى سازمان مذكور تاريخ تشكيل گروه‌هاى هفت‌گانه آن را سال 49 الى 54 بيان مي‌دارد.

با طرح مباحث گذشته به اين نتيجه مي‌رسيم كه انديشه‌ى حكومتى و سياسى در سراسر فقه شيعه و در طول تاريخ مبارزات فقهاى شيعه به وضوح به چشم مي‌خورد و فقهاء در مباحث علمى از احكام حكومتى و حدود و قصاص بحث كردند و در رأس آن به مسئله‌ى «ولايت فقيه» پرداختند و به قول عالم شهير صاحب مفتاح الكرامه اين مسئله ميان فقهاء اتفاقى است(45) و اگر اختلافى باشد در حدود اختيارات ولى فقيه است و در مقام عمل نيز هرگاه فرصتى پيش آمد به ميدان آمده و وارد عرصه‌ى حكومت و سياست شدند و در شرايط سخت نيز مردانه از كيان تشيع دفاع نمودند.

و بديهى است كه با برپايى حكومت ولايى و جمهورى اسلامى ايران كه حاصل قرن‌ها مجاهدات علماء و ساير اقشار جامعه بوده‌اند، همه بايد با اتحاد و يكپارچگى از اين دست‌آورد گران‌بها حفاظت نماييم.

به اميد آن روز كه توفيق خدمت به دين و مردم را كسب نماييم. انشاءالله.



(1). هاشم آغاجري، توسعه، شماره‌ى 172، 3 / 9 / 80.

(2). امام خمينى(ره)،ولايت فقيه(حكومت اسلامي)،(چاپ 7، مؤسسه‌ى تنظيم و نشر آثار امام، تهران، 1377)،ص 34 و 37.

(3). هاشم آغاجرى در مصاحبه‌اى دو صفحه‌اى در روزنامه‌ى توسعه 3 / 9 / 80، ص 6 و 7 و هم‌چنين در روزنامه‌ى ملّت 30 / 8 / 80، ص 5، حيات نو، 1/ 9/ 80، ص 3.

(4). روزنامه‌ى توسعه، 3 / 9 / 80، ص 6.

(5). نجفي، محمد حسن، جواهر الكلام (چاپ داراحياء التراث، بيروت 1981)، ج 21، ص 393.

(6). مفيد، محمد بن محمد، المقنعة، (چاپ چهارم، نشر اسلامى قم، 1417 هـ)، ص 810 و 675.

(7). مدرسي، محمد علي، ريحانة الأدب، (چاپ چهارم، انتشارات خيّام، تهران، 1374)، ج 4، ص 184.

(8). سلار، حمزة بن عزيز، المراسم، (منشورات حرمين، قم، 1404 هـ)، تحقيق دكتر محمود بستاني،‌ ص 261.

(9). حلبي، ابي‌الصلاح، الكافي، (منشورات مكتبه اميرالمؤمنين اصفهان، 1362) تحقيق رضا استادي، ص 422 و 423.

(10). طوسي، محمد بن حسن، النهاية (چاپ اوّل، نشر اسلامي، قم 1412)، ج 2، ص 15 و 16، كتاب الخلاف، (چاپ 5، نشر اسلامي، قم، 1418)، ج 1، ص 626.

(11). ابن حمزه،محمد بن علي، الوسيله، (چاپ اوّل نشر كتابخانه‌ى آيت الله مرعشي، قم 1408) تحقيق محمد الحسّون، ص 209.

(12). الحلّي، محمد بن ادريس، السرائر (چاپ 4، نشر اسلامي، قم 1417)، ج 2، ص 25 و 26 و ج 3، ص 573.

(13). الحلي، جعفر بن محمد، شرايع الاسلام (چاپ 4، انتشارات استقلال، تهران، 1373)، ج 1، ص 260 و 314.

(14). الحلي، حسن بن يوسف، تذكرة الفقهاء (چاپ مكتبة مرتضويه، سنگي، بي‌تا)، ج 1، ص 459.

(15). الحلي،حسن بن يوسف،تحريرالأحكام(چاپ مؤسسه‌ى طوس للبلاغه‌ى والنشر،مشهد،سنگي،بي‌تا)،ج1،ص158.

(16). الحلي، حسن بن يوسف، قواعد الاحكام، (چاپ منشورات الرضي، قم، سنگي، بي‌تا)، ج 1، ص 119 و ج 3، ص 200.

(17). الحلي، حسن بن يوسف، مختلف الشيعة (چاپ اوّل، دفتر تبليغات اسلامى قم، 1415)، ج 4، ص 478.

(18). اردبيلي، شيخ احمد، مجمع الفائدة والبرهان، (چ اوّل، نشر اسلامى قم، 1409)، ج 7، ص 548.

(19). نراقي، ملا احمد، عوائدالايام (چاپ اوّل دفتر تبليغات اسلامى قم، 1375)، ص 539 تا 560.

(20). نائيني، محمد حسين، تنبيه الامة، (چاپ 9، شركت سهامى انتشار 1378) تحقيق محمد الحسّون، ص 73 و 74.

(21). منتظري، حسينعلي، البدر الزاهر، تقريرات درس مرحوم بروجردى (چاپ دوّم، دفتر تبليغات اسلامى قم، 1362)، ص 58 تا 70.

(22). جواهرالكلام (همان)، ج 21، ص 396 و 397.

(23). امام خمينى (ره)، ولايت فقيه (حكومت اسلامي) چاپ 7، نشر مؤسسه‌ى تنظيم و آثار امام، تهران 1377)، ص 6.

(24). آغاجرى چنين ادعا مي‌كند، روزنامه‌ى توسعه، 3 / 9 / 80، ص 6.

(25). آيت الله مصباح يزدي، محمد تقي، پرسش‌ها و پاسخ‌ها (چاپ 10، نشر مؤسسه‌ى آموزش پژوهشى امام خمينى (ره)، قم، 1379)، ج 1، ص 68 و نيز جوادى آملي، عبدالله، ولايت فقيه، ج 1، نشر فرهنگى رجا، قم، 1367، ص 104 و 106.

(26). توسعه، 3 / 9 / 80، ص 6.

(27). امام خمينى (ره)، همان، 136.

(28). امام خمينى (ره)، منشور روحانيت، پيام به حوزه‌ها و مراجع بزرگوار، 3 / 12 / 67، صحيفه‌ى نور، ج 21، ص 273.

(29). آيت اللهي، محمد تقي، ولايت فقيه و...، چاپ دوّم، انتشارات اميركبير، تهران، 1363، ص 26 و 64 و 84.

(30). مختاري، رضا، سيماى فرزانگان، (چاپ چهارم، انتشارات دفتر تبليغات اسلامى قم، 1371)، ص 473 از «گنجينه‌ى دانشمندان»، ج 1، ص 220 و صادقي، محمد، نگاهى به تاريخ انقلاب اسلامى 1920 عراق (چاپ دارالفكر، قم)، ص 8 و 12 و 25 و 57.

(31). همان.

(32). امام خمينى (ره)، منشور روحانيت، 3 / 11 / 67، صحيفه‌ى نور، 21 / 273.

(33). ادعاى آغاجري، توسعه 3 / 9 / 80، ص 6.

(34). شيخ مفيد، المقنعة، همان، ص 810.

(35). جزايري، نعمت الله، انوار النعمانية (چاپ شركت چاپ تبريز، بي‌تا)، ج 3، ص 342 و ر. ك: مختاري، رضا، همان، ص 477.

(36). تنكابني، محمد، قصص العلماء، (انتشارات علميه اسلاميه تهران، بي‌تا)، ص 10 و ر. ك: مختاري، رضا، همان،، ص 478 تا 481.

(37). همان.

(38). امام خمينى (ره)، 10 / 10 / 56، صحيفه‌ى نور، 1 / 258 ـ 259.

(39). توسعه، 3/ 9 / 80، ص 6.

(40). توسعه، 3 / 9 / 80، ص 7.

(41). همان.

(42). تاريخچه‌ى سازمان مجاهدين انقلاب اسلامي، (چاپ اوّل، انتشارات سازمان تهران، ارديبهشت، 1359)، ص 215 و رجوع شود به بيانيه‌ى شماره‌ى 23 سازمان 27.(43). همان، ص 8.

(44). همان، ص 32.

(45). عاملي، محمد جواد مفتاح الكرامة، (چاپ آل البيت، قم، بي‌تا)، ج 10، ص 21.


/ 33