فقهاى شيعه و جهاد و مبارزه
ايشان پيرامون نگاه فقهاء به حكومت و رابطهى مسالمتآميز آنان با دولتهاى حاكم گفته است:«كمتر شاهد بوديم كه از داخل اين فقه سنّتي، مبارزه و جهاد و نبرد مسلحانه و براندازانه عليه دولت بيرون بيايد» و «تقريباً تمام فقهاى ما به استثناى معدودى در تمام طول تاريخ تشيع با نهاد دولت مناسبات مبتنى بر همگرايى و همكارى متقابل داشتند» و «آنان دين را از سياست جدا ميكنند تا بتوانند سلامت دين را حفظ كنند.»(26)در بررسى اين مطلب نكاتى ذكر ميشود:1. درست است كه فقهاى شيعه به دنبال جنگ و خونريزى و خشونت نبودند و هميشه براساس آموزههاى دينى به دنبال ايجاد صلح و امنيت و آرامش بودند، امّا هيچگاه با دولتهاى جبّار سازش نداشته و در مقابل ظلم و جور آنان ساكت نمينشستند و به هيچگونه با آنان «همگرايي» و «همكاري» نداشتند.2. قبل از بيان شواهد تاريخي، پاى صحبت امام راحل (ره) مينشينيم كه حتماً براى ايشان قابل توجّه است.
حضرت امام در كتاب ولايت فقيه ميگويند:
«فقهاى اسلام از اين حرفها (همكارى و ورود در دستگاه ظلم و جور دولتها) منزهاند، وضعشان از صدر اسلام تاكنون روشن است مثل نور پيش ما ميدرخشند و لكهاى ندارند، آن آخوندهايى كه در آن زمان با دستگاه بودند از مذهب ما نبودند، فقهاى اسلام نه تنها اطاعت آنها را نكردند بلكه مخالفت كردند، حبسها رفتند، زجرها كشيدند و اطاعت نكردند. كسى خيال نكند كه علماى اسلام در اين دستگاهها وارد بوده يا هستند البتّه بعضى مواقع براى كنترل يا منقلب ساختن دستگاه وارد ميشدند»(27)
ايشان همچنين در منشور روحانيت ميفرمايد:
«سلام بر حماسهسازان هميشه جاويد روحانيت كه رسالهى علميه و عمليه خود را به دم شهادت و مركب خون نوشتهاند، سلام بر آنان كه... منذران صادقى شدند كه بند بند حديث صداقتشان را قطرات خون و قطعات پاره پاره پيكرشان گواهى كرده است و... در دعوت به حق و راه خونين مبارزهى مردم خود اولين قربانيها را بدهد و مُهر ختام دفترش شهادت باشد... كدام انقلاب مردمى اسلامى را سراغ كنيم كه در آن حوزه و روحانيّت پيشكسوت شهادت نبودهاند و بر بالاى دار نرفتهاند و اجساد مطهرشان بر سنگفرشهاى حوادث خونين به شهادت نايستاده است»(28)اگر به قول آقاى آغاجرى «تقريباً تمام فقها به استثناء محدودي» از مبارزه به دور بودند امام راحل (ره) اينها را براى چه كسانى گفته است براى همان عدّهى معدود!!3. براى روشن شدن تحريف تاريخ فقهاى شيعه در كلام ايشان كافى است، به كتاب «شهداء الفضيلة» نوشتهى علامهى بزرگوار امينى ـ نويسندهى كتاب الغدير ـ مراجعه نماييد كه در آن شرح حال 130 نفر از برجستهترين عالمان شهيد شيعه در مبارزه بر عليه ظلم و ستم و ترويج دين ذكر شده است و همچنين كتابهاى متعددى كه شرح حال علما را نوشتهاند، مملوّ از مجاهدات و مبارزات علماى شيعه است.علماى شيعه در مقاطع مختلف تاريخ، شجاعانه به ميدان آمدند و وارد عرصهى سياست و حكومت و مبارزه شدند كه به عنوان نمونه به فتواى تاريخى ميرزاى شيرازى در نهضت تنباكو و در مبارزه با استعمار ميتوان اشاره نمود و همچنين در جنبش مشروطه كه از آغاز تا پايان آن چندين نفر از مجتهدين وقت حضور فعال داشته و تنى چند به شهادت رسيدند. در اين زمينه ميتوان از شهيد رابع (شهيد شيخ محمد باقر اصطهباناتي) و شهيد سيد احمد معين الاسلام دشتكى نام برد كه تيرباران و مثله (پاره پاره) شدند و اجسادشان را نيز سوزاندند. خبر اين واقعه در روزنامهى حبلالمتين شمارهى 254 به چاپ رسيد و در اين جريان، عالم ديگرى چون عبدالحسين لارى بر عليه انگليس در خطهى جنوب حكم به جهاد صادر كرد.(29)