سید محمدعلی داعی نژاد، حسن رضائی مهر، علی اکبر مؤمنی، ابوالقاسم مقیمی حاجی، عباس بصیر، محمد ملک زاده، هبت الله صدر السادات زاده، احمد شجاعی، محمد جواد نوروزی، مهدی اکبری، محمد امین، غلامحسن محرمی، حمید کریمی؛ تهیه کننده: مرکز مطالعات و پژوهش های فرهنگی حوزه علمیه قم؛ با مقدمه و نظارت: عبدالحسین خسروپناه
مقالهى مورد نقد: ليبراليسم با اسلام منافاتى ندارد(1)
چكيده
در اين مطلب پس از ذكر برخى پيامدهاى «نبود آزادي» برخى آثار نيك آزادى بر شمرده شده و سپس عنوان شده است كه اسلام آزادى انديشه، بيان و عقيده را تجويز ميكند. در ادامه گفته شده نميتوان ليبراليسم را به آن دليل كه از غرب آمده محكوم كرد. سپس با اشاره به آن كه اگر تلقى ما از ليبراليسم، بيبندوبارى باشد به اسلام ناب آسيب رساندهايم، آمده است:«ليبراليسم به معناى آزادى بيان عقايد، حق انتفاد، به وجود آوردن نهادهاى مدنى و احزاب و مطبوعات آزاد، با اسلام مغايرتى ندارد.»
چالشهاى نظرى بين اسلام و ليبراليسم
ليبراليسم پديدهاى متعلق به جهان غرب و جهان نو بوده است و در خلال قرنهاى پانزدهم و شانزدهم در اروپاى غربى پديد آمد. ليبراليسم يك نظريهى سياسي، مكتب فكرى و ايدئولوژى سياسى است كه نگرش خاصى به زندگى انسان دارد و بر ارزشهايى همچون آزادي، برابري، قانونگرايي، عقلگرايي، تساهل و تسامح تأكيد ميكند.(2) چنانكه ميدانيد در اسلام نيز اين ارزشها به نحوى مورد توجه قرار گرفته است، اين همگونى ظاهرى موجب شده است كه برخى توهم كنند «ليبراليسم با اسلام مغايرتى ندارد.»(3) ولى مطالعهى نظام فكرى ليبراليسم و مبانى آن روشن ميكند كه بين اسلام و ليبراليسم فاصلههاى عميقى وجود دارد. اگر آن مبانى حفظ شود نه تنها ليبراليسم و اسلام به هم نميرسند، بلكه همواره در چالش و تعارض خواهند بود. در اين نوشته به صورت بسيار فشرده، مواردى از چالش بين اسلام و ليبراليسم را بيان ميكنيم.