آسیب ‌شناسی مطبوعات جلد 1

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

آسیب ‌شناسی مطبوعات - جلد 1

سید محمدعلی داعی نژاد، حسن رضائی مهر، علی اکبر مؤمنی، ابوالقاسم مقیمی حاجی، عباس بصیر، محمد ملک زاده، هبت الله صدر السادات زاده، احمد شجاعی، محمد جواد نوروزی، مهدی اکبری، محمد امین، غلامحسن محرمی، حمید کریمی؛ تهیه کننده: مرکز مطالعات و پژوهش های فرهنگی حوزه علمیه قم؛ با مقدمه و نظارت: عبدالحسین خسروپناه

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

اين طرز نگرش به انسان باعث مي‌شود كه از يك سو ابعاد روحى و معنوى انسان به فراموشى سپرده شده، مباحث مربوط به روح آدمى و معنويت جايگاه خود را از دست بدهد، از سوى ديگر وجدان، خرد و عقل آدمى جاى دين و قوانين دينى را در زندگى اجتماعى بگيرد. از اين رو ليبراليسم در زندگى اجتماعي، تمشيت امور و تنظيم روابط اجتماع اعتنايى به دين و بعد معنوى زندگى انسان ندارد. از نظر ليبرالها، نيل به آزادى كامل، مستلزم دنيوى يا غيردينى ساختن زندگى عمومى است.(9)

آن‌ها عقل و خواست اجتماع را راهنما و هدايتگر خود مي‌دانند و نه وحى و دين را و بدين ترتيب ليبراليسم همسويى كامل با سكولاريزم دارد نه اسلام‌، اسلام اولاً انسان را يك موجود دو بعدى (مادى و معنوي) مي‌داند كه سير الى الله دارد و لذا در عين تشويق به توسعه بعد مادى زندگي. كرامت او را در تقوى و رشد بعد معنوى مي‌بيند. ثانياً ضمن احترام به عقل به عنوان يكى از منابع شناخت احكام الهي، معيار اصلى را خواست و اراده‌ى خداوند تلقى مي‌كند. «كسانى كه مطابق با حكم خدا، حكم نكنند از ظالمين‌اند.(10) بر اين اساس بين اسلام و ليبراليسم تعارض‌هاى جدى رخ مي‌نمايد. در رهيافت ليبراليسم، قانونى بر جامعه حكومت مي‌كند كه از خواست مردم برخاسته باشد و هيچ كس حتى خداوند حق دخالت در آن عرصه را ندارد، ‌در حالى كه در گرايش اسلام معيار قانون خدا است و ما بايدها و نبايدهايمان را از خداوند مي‌گيريم. و لذا اگر احياناً تعارضى بين خواست خدا و مردم بود، خواست خدا را مقدم مي‌كنيم؟(11)

3. دولت محدود يا حداقل، از مهم‌ترين عناصر آموزه‌ى ليبراليسم است. دولت ليبرال دولتى است كه مسئوليتهاى آن به طور چشمگيرى اندك بوده، فقط از چارچوبهاى كلى حيات اجتماعى دفاع مي‌كند.(12) بنابراين دولت حق ندارد به هيچ بهانه‌اى ولو ديني، محدوديتهايى را براى جامعه ببار آورد. اما در انديشه‌ى ديني، دولت علاوه بر اين‌كه بايد نظم و امنيت و رفاه بياورد، بايد فضيلت گسترهم باشد. همچنان‌كه حافظ جان، مال و ناموس شهروندان است، پاسدار حريم فضيلت‌هاى اخلاقى و الهى نيز هست. دولت بايد مراقبت كند، حدود الهى مورد خدشه قرار نگيرد، «تِلْكَ حُدُودُ اللَّهِ فَلا تَعْتَدُوها».(13) اين احكام حدود دين است، از آن سركشى نكنيد. از همين رو است كه شراب خواري، قوّادى و روزه‌خوارى آشكار در ماه رمضان موجب حد و تعزير توسط حاكم شرع مي‌گردد.

4. تساهل و تسامح جزء ارزشهاى انعطاف‌ناپذير ليبراليسم است. از اين نظر، مذهب و گرايش مذهبى رابطه‌اى بين فرد و خداى اوست و او در زمينه‌ى انتخاب مذهب و يا عدم انتخاب هرگونه مذهبى و دينى و عمل به هر گونه حكم و دستورالعمل آن كاملاً آزاد است.(14) در حاليكه ما متعقديم اسلام كفر والحاد را نمي‌پذيرد. گرچه انسان تكويناً در انتخاب دين و حتى بي‌دينى آزاد است و در اين مقام هيچگونه اجبار و الزامى در كار نيست.(15) اما تشريعاً جز اسلام از او پذيرفته نيست و جز يك انتخاب ندارد و آن اسلام است.(16) به همين شكل انجام اعمالى كه ضداخلاقى شمرده مي‌شود، ‌مجاز نيست. اقليت‌هاى مذهبى هر چند فعاليت‌شان در محدوده‌ى خاصى مجاز مي‌باشد ولى نمى توانند در جامعه‌ى اسلامى اقتدار سياسى را بدست بگيرند.(17) تبليغ و ترويج عقايد انحرافى ممنوع است و.. بنابراين بين اسلام و ليبراليسم معارضه‌اى آشتى ناپذير وجود دارد و نمي‌توانيم بين اين دو مكتب، يگانگى ايجاد كنيم، مگر اين‌كه ليبراليسم از مبانى خود فاصله بگيرد و در رابطه با شعارهايى كه مطرح مي‌كند از قبيل آزادي، قانون‌گرايى و.. خود را با اسلام هماهنگ نمايد. با يك چنين پيش فرضى حتى مي‌توان بين اسلام و كمونيسم كه از عدالت و برابرى سخن مي‌گويد، نيز آشتى داد. البته در آن صورت ليبراليسم و كمونيسم ديگر آن مكتبى نخواهند بود كه بنيانگذاران آن‌ها مطرح نموده‌اند.




(1). محمد على ايازي، توسعه، شماره‌ى 156، 14 / 8 / 80

(2). جان سالوين شاپيرو،ليبراليسم؛معنا و تاريخ آن،نشر مركز،تهران،،1380،ترجمه‌ى محمدسعيد حنايى كاشاني،ص8-1.

(3). عدم تغاير اسلام و ليبراليسم، مطلبى است كه از حجت الاسلام آقاى على ايازى در نشريه‌ى توسعه، شماره 156،‌تاريخ 14/8/80 تحت عنوان ليبراليسم با اسلام مغايرتى ندارد، درج گرديده است. گرچه استفاده‌ى اطلاقى كه در عنوان آمده از متن سخنان گوينده مشكل است، ولى بهر حال عنوان مطرح شده در نشريه، خالى از تأمل نيست..

(4). جان سالوين شاپيرو، همان ص 6.

(5). سوره‌ى نور، آيه‌ى 19.

(6). مصباح يزدي،محمدتقي،نظريه‌ى سياسى اسلام،مؤسسه آموزشى و پژوهشى امام خميني،قم1378،ج اوّل،ص163.

(7). رحيمي، عليرضا، تفكر عصر جديد در اروپا، بعثت، تهران، 1368، ص 100.

(8). آنتونى آر پلاستر، ظهور و سقوط ليبراليسم غرب، نشر مركز، تهران، (بى تا)، ترجمه‌ى عباس مخبر، ص 206.

(9). جان سالوين، شاپيرو، همان، ص 7.

(10). سوره‌ى مائده، آيه‌ى 44،45،47.

(11). مصباح يزدي، همان.

(12). قادري، حاتم، انديشه‌هاى سياسى در قرن بيستم، سمت، تهران 1379، ص 24.

(13). سوره‌ى بقره، آيه 229، همچنين سوره‌ى نساء، آيه‌ى 14.

(14). اكبر، علي، سيرى در انديشه‌هاى سياسى معاصر، الست، تهران، 1370، ص 28.

(15). سور بقره، آيه‌ى 256.

(16). سوره‌ى آل عمران، آيه‌ى 85.

(17). در قرآن مي‌خوانيم: خداوند از براى كافران بر مؤمنين تفوق و برترى قرار نداده است. (سوره‌ى نساء، آيه‌ى 141).

/ 33