سید محمدعلی داعی نژاد، حسن رضائی مهر، علی اکبر مؤمنی، ابوالقاسم مقیمی حاجی، عباس بصیر، محمد ملک زاده، هبت الله صدر السادات زاده، احمد شجاعی، محمد جواد نوروزی، مهدی اکبری، محمد امین، غلامحسن محرمی، حمید کریمی؛ تهیه کننده: مرکز مطالعات و پژوهش های فرهنگی حوزه علمیه قم؛ با مقدمه و نظارت: عبدالحسین خسروپناه
بیشترلیست موضوعات آسيب شناسي مطبوعات (1) مقدمه حكومت و سياست در فقه سنّتى و سيرهى فقهاء فقه سنتى و مسائل حكومتى و اجراى حدود فقهاى شيعه و جهاد و مبارزه مبارزات مسلحانه و بنيادگرايى مقالهى مورد نقد:
ضمانت اجرايى قانون خوب، ارادهى ملى است(1) تأملى در باب مشروعيت حكومتى دينى ملاك مشروعيت حكومتها مشروعيت حكومت در اسلام نقش مردم در حكومت الهي مقالهى مورد نقد:
ضرورت گفتوگوى اديان(1) پلوراليسم، بسترى نامناسب براى گفتگوى اديان مقاله مورد نقد:
هرمنوتيك، قرائتهاى متعدد و بازسازى فكر ديني(1) مقالهى مورد نقد:
ليبراليسم با اسلام منافاتى ندارد(1) چالشهاى نظرى بين اسلام و ليبراليسم مقالهى مورد نقد:
جهانى شدن و حاكميت ملي(1) جهانى شدن نقدى بر نگرش خوشبينانهى افراطى مقالهى مورد نظر:
فرداى بنيادگرايي(1) ناكامى در تحليل جنبشهاى اسلامى معاصر مقاله مورد نقد:
«نكند پدرم مرا نشناسد»(1) فقر روش و بينش در بعضى مقالات حجاب مقدمه توضیحاتافزودن یادداشت جدید و در تهران و نجف علماى متعددى وارد صحنهى مبارزه شدند و شهيد شيخ فضل الله نورى در اين راه جان خويش را تقديم نمود و همچنين ميتوان از نهضت عراق و انقلاب سال 1920 سخن به ميان آورد كه در آن جريان علماى نجف چون شيخ الاسلام و آيت الله سيّد مصطفى كاشانى و سيد محمد كاظم يزدى و ديگران از مراجع وقت، فتوى به جهاد دادند و بزرگانى چون آيت الله سيّد مصطفى كاشانى و آيت الله شيخ الشريعهى اصفهانى و سيد على داماد و سيد محمد سعيد حبوبى كه همگى از مراجع تقليد بودند به همراه عدّهى كثيرى از علماء و طلاب در اين جهاد حضور داشته و با استعمار انگليس جنگيدند و عدّهاى به شهادت رسيدند.(30)و افرادى مانند آيت الله العظمى سيّد ابوالحسن اصفهانى و آيت الله العظمى نائينى و مرحوم شهرستانى از عراق به ايران تبعيد شدند و شخصيتهايى مانند آيت الله العظمى سيد محمد تقى خوانسارى به اسارت و زندان رفتهاند.(31) و در اين ميان مجاهدتهاى شجاعانهى شهيد مدرس و مرحوم آيت الله كاشانى و صدها نفر علماى شيعه را نبايد فراموش كرد كه به قول امام راحل: «يقيناً رقم شهداى گمنام حوزهها و روحانيّت كه در مسير نشر معارف و احكام الهى به دست مزدوران و نامردان، غريبانه جان باختهاند زياد است.»(32)4. امّا روابط علماى بزرگ با دولتهاى وقت، از اين باب نبوده كه معتقد بودهاند كه فقه مجموعهاى از احكام شخصى است و در عصر غيبت، وظيفهى حكومتى نداشته و براى حفظ دين و ايمان در عمل به نوعى لائيسم رسيده باشند(33) بلكه اين خود شاهد صادقى است كه اينها دين را اجتماعى ميدانستند و در حد امكان و توان براى ترويج شيعه و اجراى احكام الهى تلاش مينمودند لذا ميبينيم شيخ مفيد ميگويد: «اگر براى فقيهى فرصتى پيش آمد كه بتواند احكام و حدود را اجرا كند واجب است عهدهدار گردد»(34) و علماى شيعه بنابر نفوذى كه در اجتماع داشتند با حكومت برخورد ميكردند. اگر ميديدند ارتباط آنها ثمربخش نبوده، به شدّت پرهيز كرده و دورى ميگزيدند؛ مانند صاحب معالم (ره) و صاحب مدارك (ره) كه از آن جهت كه بيم داشتند اگر براى زيارت مرقد امام رضا ـ عليه السّلام ـ به ايران بيايند، شايد مجبور شوند با شاه عباس صفوى ملاقات كنند به ايران مسافرت نكردند.(35) و همچنين مرحوم ميرزاى قمى (ره) وقتى كه از درخواست فتحعلى شاه براى ازدواج دختر خود با پسرش مطلع شد، دست به دعا برداشت و مرگ فرزند را خواستار گرديد كه مبادا سبب ارتباط او با دولت حاكم گردد و طولى نكشيد كه پسر او رحلت نمود.(36)و از مرحوم ميرزاى شيرازى و حجت الاسلام شفتى و صاحب فصول و وحيد بهبهانى و ملا محسن يزدى (ره) (37) حكاياتى نقل شده كه به شدّت از حكومت و دربار پرهيز داشتند. امّا عدّهاى از علماى ديگر در شرايط متفاوت و به علت نفوذ فوقالعاده علمى و اجتماعى به درخواست حكومت پاسخ مثبت ميدادند كه در اين باره تنها به سخنى از امام راحل اكتفاء ميكنيم:«يك طايفه از علماء گذشت كردهاند از يك مقاماتي، و متّصل شدهاند به يك سلاطينى و اين سلاطين را وادار كردهاند خواهى نخواهى براى ترويج مذهب تشيع. اينها دربارى نبودند... اغراض سياسى داشتند اغراض دينى داشتند... حالا شما به آنها اشكال ميكنيد از باب اينكه اطلاع بر واقعه نداريد.»(38)در نتيجه به وضوح ميبينيم تاريخ فقهاى شيعه مملوّ از مبارزات و مجاهدتهاست و ارتباط آنها با دولتها نيز در پى اغراض سياسى و دينى و پذيرفتن نقش اجتماعى بوده است. اين امر خود شاهدى است كه فقه سنتى و فقهاى شيعه يكنوع نگرش سياسى اجتماعى به دين داشتند و در مواقع لازم به جهاد و مبارزه نيز برخاستند.