به دنبال «حسين‏» عليه السلام - آشنایی با اسوه ها (میثم تمار) نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

آشنایی با اسوه ها (میثم تمار) - نسخه متنی

جواد محدثی

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

به دنبال «حسين‏» عليه السلام

ميثم، خبر حركت امام حسين عليه السلام را به طرف مكه شنيد. در همان سال، تصميم گرفت كه به قصد حج عمره روى به مكه بنهد. در مكه به ديدار امام حسين عليه السلام موفق نشد. پس از حج‏به مدينه رفت. در ديدارى كه با «ام سلمه‏» - همسر پيامبر - داشت، خود را معرفى كرد. ام سلمه گفت: پيامبر، بارها تو را ياد مى‏كرد و در دل شبها، سفارش تو را به على عليه السلام مى‏نمود. ميثم از ام‏سلمه، حسين‏بن على را پرسيد. ام‏سلمه گفت: به اطراف مدينه رفته است، او نيز همواره تو را ياد مى‏كرد. ميثم گفت: من نيز همواره به ياد آن بزرگوار هستم. امروز موفق به ديدار او نشدم. به او بگو كه دوست داشتم بر او سلام بگويم. من بر مى‏گردم و به خواست‏خدا يكديگر را نزد پروردگار، ديدار خواهيم كرد. (اشاره به شهادت قريب الوقوع امام حسين عليه السلام بود، زيرا بيست روز پس از اين سخن بود كه امام حسين عليه السلام به شهادت رسيد. )

آن گاه ام‏سلمه با عطرى محاسن ميثم را معطر ساخت. ميثم گفت: به زودى ريشم با خون، رنگين خواهد شد. ام‏سلمه: چه كسى اين خبر را به تو داده است؟

ميثم: مولا و سرور من!

ام‏سلمه، در حالى كه از اندوه، بغض گلويش را گرفته بود، گريست و گفت: على عليه السلام فقط مولاى تو نيست، بلكه سرور من و سالار همه مسلمانان است. آن گاه ام‏سلمه از او خداحافظى كرد. (23)

/ 16