تفسیر نمونه جلد 4
لطفا منتظر باشید ...
مرگ حتمى بدنبال آن فرا مىرسد،" شرك" چيزى است كه مركز حساس روح آدمى را از كار مىاندازد، و تاريكى و ظلمت در جان او مىپاشد و با وجود آن هيچگونه اميد نجات نيست، اما اگر حقيقت توحيد و يكتاپرستى كه سرچشمه هر گونه فضيلت و جنبش و حركت است، زنده باشد اميد بخشش در مورد بقيه گناهان وجود دارد.(إِنَّ اللَّهَ لا يَغْفِرُ أَنْ يُشْرَكَ بِهِ وَ يَغْفِرُ ما دُونَ ذلِكَ لِمَنْ يَشاءُ) همانطور كه گفتيم در همين سوره دو بار اين آيه تكرار شده است تا آثار شرك و بت پرستى كه ساليان دراز در اعماق نفوس آن مردم لانه كرده بود، براى هميشه شستشو گردد، و آثار معنوى و مادى توحيد بر شاخسار وجود آنها آشكار شود، منتها ذيل دو آيه با هم تفاوت مختصرى دارد در اينجا ميفرمايد:" هر كس براى خدا شريكى قائل شود در گمراهى دورى گرفتار شده".(وَ مَنْ يُشْرِكْ بِاللَّهِ فَقَدْ ضَلَّ ضَلالًا بَعِيداً) ولى در گذشته فرمود:" كسى كه براى خدا شريك قائل شود دروغ و افتراى بزرگى زده است".(وَ مَنْ يُشْرِكْ بِاللَّهِ فَقَدِ افْتَرى إِثْماً عَظِيماً).در حقيقت در آنجا اشاره به مفسده بزرگ شرك از جنبه الهى و شناسايى خدا شده و در اينجا زيانهاى غير قابل جبران آن براى خود مردم بيان گرديده است، آنجا جنبه علمى مساله را بررسى مىكند و اينجا جنبه عملى و نتائج خارجى آن را، و روشن است كه اين هر دو به اصطلاح لازم و ملزوم يكديگرند (توضيحات ديگرى در زمينه اين آيه در جلد سوم همين تفسير صفحه 409 دادهايم).