اين آيات نخست اشاره به درخواست اهل كتاب (يهود) مىكند و مىگويد:" اهل كتاب از تو تقاضا مىكنند كه كتابى از آسمان (يك جا) بر آنها نازل كنى".(يَسْئَلُكَ أَهْلُ الْكِتابِ أَنْ تُنَزِّلَ عَلَيْهِمْ كِتاباً مِنَ السَّماءِ).شك نيست كه آنها در اين تقاضاى خود حسن نيت نداشتند، زيرا هدف از نزول كتب آسمانى همان ارشاد و هدايت و تربيت است، گاهى اين هدف با نزول كتاب آسمانى يك جا تامين مىشود، و گاهى تدريجى بودن آن به اين هدف بيشتر كمك مىكند، بنا بر اين آنها ميبايست از پيامبر (ص) دليل بخواهند، و تعليمات عالى و ارزنده، نه اينكه چگونگى نزول كتب آسمانى را تعيين كنند.لذا به دنبال اين تقاضا خداوند به عدم حسن نيت آنها اشاره كرده، و ضمن دلدارى به پيامبرش، سابقه لجاجت و عناد و بهانهجويى يهود را در برابر پيامبر بزرگشان موسى بن عمران بازگو ميكند.نخست ميگويد:" اينها از موسى چيزهايى بزرگتر و عجيبتر از اين خواستند و گفتند: خدا را آشكارا به ما نشان بده"! (فَقَدْ سَأَلُوا مُوسى أَكْبَرَ مِنْ ذلِكَ فَقالُوا أَرِنَا اللَّهَ جَهْرَةً).اين درخواست عجيب و غير منطقى كه نوعى از عقيده بتپرستان را منعكس ميساخت و خدا را جسم و محدود معرفى مىكرد و بدون شك از لجاجت و