تفسیر نمونه جلد 4
لطفا منتظر باشید ...
فرمان خدا است".و هنگامى كه مىبينيم پيامبر (ص) طبق حديث ثقلين كه در منابع معروف اسلامى اعم از منابع اهل تسنن و شيعه آمده است، صريحا احاديث اهل بيت (ع) را سند و حجت شمرده است استفاده مىكنيم كه اطاعت از فرمان اهل بيت نيز از اطاعت فرمان خدا جدا نيست، و كسى نمىتواند بگويد من قرآن را مىپذيرم ولى احاديث اهل بيت (ع) را نمىپذيرم، زيرا اين سخن بر ضد آيه فوق و آيات مشابه آن است.و لذا در روايات متعددى كه در تفسير برهان در ذيل آيه وارد شده آمده است مىخوانيم:خداوند طبق آيه فوق حق امر و نهى به پيامبر (ص) خود داده و پيامبر (ص) نيز چنين حقى را به على (ع) و ائمه اهل بيت (ع) داده است، بنا بر اين مردم موظفند كه از امر و نهى آنها سرباز نزنند زيرا امر و نهى آنها همواره از طرف خدا است نه از خودشان «1» سپس در آيه دوم اشاره به وضع جمعى از منافقان و يا افراد ضعيف الايمان كرده و مىگويد:" آنها به هنگامى كه در صف مسلمانان در كنار پيغمبر (ص) قرار ميگيرند براى حفظ منافع و يا دفع ضرر از خويش با ديگران هم صدا شده و اظهار اطاعت فرمان پيامبر (ص) مىكنند، و مىگويند با جان و دل حاضريم از او پيروى كنيم" (وَ يَقُولُونَ طاعَةٌ).اما هنگامى كه مردم از خدمت پيامبر (ص) خارج شدند، آن دسته از منافقان و افراد ضعيف الايمان گفتهها و پيمانهاى خويش را به دست فراموشى مىسپارند و در جلسات شبانه تصميمهايى بر ضد سخنان پيغمبر (ص) مىگيرند.(فَإِذا بَرَزُوا مِنْ عِنْدِكَ بَيَّتَ طائِفَةٌ مِنْهُمْ غَيْرَ الَّذِي تَقُولُ).از اين جمله استفاده مىشود كه منافقان در زمان پيامبر (ص) بيكار نمىنشستند