تفسیر نمونه جلد 4

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

تفسیر نمونه - جلد 4

ناصر مکارم شیرازی

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

ستمكاران و كجا هستند ياوران آنها و كسانى كه خود را به شبيه آنها ساخته‏اند؟

- حتى كسانى كه براى آنها قلمى تراشيده‏اند و يا دواتى را ليقه «1» كرده‏اند- همه آنها را در تابوتى از آهن قرار ميدهند سپس در ميان جهنم پرتاب ميشوند" «2»

2- در روايتى از صفوان جمال كه از ياران امام كاظم (ع) بود نقل شده كه ميگويد:

خدمت امام رسيدم فرمود: اى صفوان! همه كارهاى تو خوبست جز يك كار! عرض كردم: فدايت شوم، چكار؟ فرمود: اينكه شتران خود را به اين مرد يعنى" هارون" كرايه ميدهى!، گفتم: بخدا سوگند در مسيرهاى عياشى و هوس بازى و صيد حرام به او كرايه نميدهم، تنها در اين راه، يعنى راه مكه، در اختيار آنها ميگذارم، تازه خودم همراه شتران نميروم، بعضى از فرزندان و كسانم را با آنها مى‏فرستم، فرمود اى صفوان! آيا از آنها كرايه ميگيرى؟! عرض كردم بله، فرمود آيا دوست دارى كه زنده بمانند و بر سر كار باشند تا كرايه ترا بپردازند گفتم بلى، فرمود: كسى كه بقاى آنها را دوست بدارد از آنها است و هر كسى از آنها باشد در آتش دوزخ خواهد بود، صفوان ميگويد من بلافاصله رفتم و تمام شترانم را فروختم، اين موضوع بگوش هارون رسيد بدنبال من فرستاد و گفت: صفوان! شنيده‏ام شترانت را فروخته‏اى؟ گفتم آرى گفت: چرا؟ گفتم: پير شده‏ام و فرزندان و كسانم نمى‏توانند از عهده اداره آنها بر آيند، گفت: چنين نيست، چنين نيست! من مى‏دانم چه كسى اين دستور را به تو داده است آرى موسى بن جعفر (ع) به تو چنين دستورى داده است گفتم: مرا با موسى بن جعفر چكار؟ هارون گفت، اين سخن بگذار! بخدا سوگند اگر سوابق نيك تو نبود دستور ميدادم گردنت را


(1) ليقه در لغت عرب به پارچه يا پنبه ابريشمى مى‏گويند كه در دوات مى‏گذارند تا مركب را بخود جذب كند و از ريزش آن جلوگيرى نمايد.

(2) وسائل الشيعه جلد 12 صفحه 131.

/ 457