تفسیر نمونه جلد 4
لطفا منتظر باشید ...
بعضى از مفسران نيز عقيده دارند كه اشاره به تمام حوادثى است كه در طول تاريخ اسلام واقع شده، اين تفسير، اگر از كلمه" قوم" كه نكره است و دليل بر وحدت مىباشد صرفنظر كنيم، از همه تفاسير بهتر است، و در هر حال اين آيه مسلمانان را متوجه خطراتى كه ممكن بود براى هميشه نامشان را از صفحه روزگار براندازد مىكند، و به آنها هشدار مىدهد كه به پاس اين نعمتها، تقوا را پيشه كنند و بر خدا تكيه نمايند و بدانند اگر پرهيزگار باشند، در زندگى تنها نخواهند ماند، و آن دست غيبى كه هميشه حافظ آنها بوده باز هم از آنها حمايت خواهد كرد.(وَ اتَّقُوا اللَّهَ وَ عَلَى اللَّهِ فَلْيَتَوَكَّلِ الْمُؤْمِنُونَ).روشن است كه منظور از توكل اين نيست كه انسان به بهانه واگذارى كارش بخدا، شانه از زير بار مسئوليتها خالى كند و يا تسليم حوادث گردد، بلكه منظور اين است كه در عين بكار گرفتن تمام قدرت و نيرو، اولا توجه داشته باشد كه آنچه دارد از خود او نيست، و از ناحيه ديگرى است و به اين وسيله روح غرور و خودبينى را در خود بكشد، و ثانيا هرگز از بزرگى حوادث و مشكلات نهراسد و مايوس نشود و بداند تكيه گاهى دارد كه قدرتش بالاترين قدرتها است.ضمنا با توجه به اينكه در اين آيه نخست دستور به تقوا ميدهد، سپس اشاره به مساله توكل ميكند، استفاده ميشود كه حمايت خدا شامل حال پرهيزگاران است.بايد توجه داشت كه" تقوا" از ماده" وقايه" به معنى خويشتن دارى و جلوگيرى كردن از عوامل سوء و فساد است.