تفسیر نمونه جلد 4
لطفا منتظر باشید ...
گرديده است «1».درست است كه در پارهاى از احاديث اشاره به مخير بودن حكومت اسلامى در اين زمينه شده است ولى با توجه به احاديث سابق منظور از تخيير اين نيست كه حكومت اسلامى پيش خود يكى از اين چهار مجازات را انتخاب نمايد و چگونگى جنايت را در نظر نگيرد زيرا بسيار بعيد به نظر مىرسد كه مسئله كشتن و به دار آويختن همرديف تبعيد بوده باشد، و همه در يك سطح.اتفاقا در بسيارى از قوانين جنايى و جزائى دنياى امروز نيز اين مطلب به وضوح ديده مىشود كه براى يك نوع جنايت چند مجازات را در نظر مىگيرند، مثلا در پارهاى از جرائم، در قانون مجازات مجرم، حبس از سه سال تا 10 سال تعيين شده و دست قاضى را در اين باره باز گذاشتهاند مفهوم آن اين نيست كه قاضى مطابق ميل خود سالهاى زندان را تعيين نمايد بلكه منظور اين است چگونگى وقوع مجازات را كه گاهى با" جهات مخففه" و گاهى با" جهات تشديد" همراه است در نظر بگيرد و كيفر مناسبى انتخاب نمايد.در اين قانون مهم اسلامى كه در باره محاربان وارد شده، چون نحوه اين جرم و جنايت بسيار متفاوت است و همه محاربان مسلما يكسان نيستند طرز مجازات آنها نيز متفاوت ذكر شده است.ناگفته پيدا است شدت عمل فوق العادهاى كه اسلام در مورد محاربان به خرج داده براى حفظ خونهاى بىگناهان و جلوگيرى از حملات و تجاوزهاى افراد قلدر و زورمند و جانى و چاقوكش و آدمكش به جان و مال و نواميس مردم بىگناه است. «2».در پايان آيه ميفرمايد: