اين آيه بحث در باره يهود را در مورد داورى خواستن از پيامبر (ص) كه در آيه قبل آمده بود تعقيب مىكند و از روى تعجب مىگويد:" چگونه اينها ترا به داورى مىطلبند در حالى كه تورات نزد آنها است و حكم خدا در آن آمده است.(وَ كَيْفَ يُحَكِّمُونَكَ وَ عِنْدَهُمُ التَّوْراةُ فِيها حُكْمُ اللَّهِ).بايد دانست كه حكم مزبور يعنى (حكم سنگسار كردن زن و مردى كه زناى محصنه كردهاند) در تورات كنونى در فصل بيست و دوم از سفر تثنيه آمده است.تعجب از اين است كه آنها تورات را يك كتاب منسوخ نمىدانند، و آئين اسلام را باطل مىشمرند با اين حال چون احكام تورات موافق اميالشان نيست آن را رها كرده و به سراغ حكمى مىروند كه از نظر اصولى با آن موافق نيستند. و از آن عجبتر اينكه بعد از انتخاب تو براى داورى، حكم تو را كه موافق حكم تورات است چون بر خلاف ميل آنها است نمىپذيرند.(ثُمَّ يَتَوَلَّوْنَ مِنْ بَعْدِ ذلِكَ)." حقيقت اين است كه آنها اصولا ايمان ندارند" و گر نه با احكام خدا چنين بازى نمىكردند.(وَ ما أُولئِكَ بِالْمُؤْمِنِينَ).ممكن است ايراد شود كه چگونه آيه فوق مىگويد: حكم خدا در تورات ذكر شده است در حالى كه ما با الهام گرفتن از آيات قرآن و اسناد تاريخى تورات را تحريف يافته مىدانيم و همين تورات تحريف يافته در زمان پيامبر اسلام (ص) بوده است؟