تفسیر نمونه جلد 4
لطفا منتظر باشید ...
و براى تكميل اين بحث ميگويد:" براى هر كدام از شما آئين و شريعت و طريقه و راه روشنى قرار داديم".(لِكُلٍّ جَعَلْنا مِنْكُمْ شِرْعَةً وَ مِنْهاجاً)" شرع" و" شريعه" راهى را ميگويند كه بسوى آب ميرود و به آن منتهى ميشود، و اينكه دين را شريعت ميگويند از آن نظر است كه به حقايق و تعليماتى منتهى ميگردد كه مايه پاكيزگى و طهارت و حيات انسانى است، كلمه" نهج" و" منهاج" به راه روشن ميگويند." راغب" در كتاب" مفردات" از ابن عباس نقل ميكند كه ميگويد: فرق ميان" شرعة" و" منهاج" آن است كه" شرعة" به آنچه در قرآن وارد شده گفته ميشود و" منهاج" به امورى كه در سنت پيامبر (ص) وارد گرديده (اين تفاوت گرچه جالب به نظر مىرسد اما دليل قاطعى بر آن در دست نيست) «1».سپس ميفرمايد:" خداوند مىتوانست همه مردم را امت واحدى قرار دهد و همه را پيرو يك آئين سازد، ولى اين با قانون تكامل تدريجى و سير مراحل مختلف تربيتى سازگار نبود".(وَ لَوْ شاءَ اللَّهُ لَجَعَلَكُمْ أُمَّةً واحِدَةً وَ لكِنْ لِيَبْلُوَكُمْ فِي ما آتاكُمْ).جمله" ليبلوكم فيما آتاكم" (تا شما را بيازمايد در آنچه به شما بخشيده) اشاره به همان است كه سابقا گفتيم: خداوند استعدادها و شايستگيهايى در وجود بشر آفريده و در سايه" آزمايشها" در پرتو تعليمات پيامبران آنها را پرورش ميدهد، و به همين دليل پس از پيمودن يك مرحله، آنها را در مرحله بالاترى