تفسیر نمونه جلد 4
لطفا منتظر باشید ...
آزاد كردن برده است كه در واقع يك نوع جبران خسارت اجتماعى كشته شدن يك فرد با ايمان محسوب مىشود.و ديگر پرداختن ديه است كه در واقع يك نوع جبران خسارت اقتصادى است كه از كشته شدن يك نفر به خانواده او وارد مىشود، و الا سابقا هم گفتهايم" ديه" هيچگاه قيمت واقعى خون يك انسان نيست، زيرا خون يك انسان بىگناه ما فوق هر قيمت است بلكه يك نوع جبران خسارت اقتصادى خانواده مىباشد.و ديگر مسئله دو ماه روزه پى در پى است كه جبران خسارت اخلاقى و معنوى مىباشد كه دامنگير قاتل خطايى مىشود.البته بايد توجه داشت كه روزه دو ماه پى در پى وظيفه كسانى است كه دسترسى به آزاد كردن يك برده با ايمان ندارند يعنى در درجه اول فقط آزاد كردن برده كافى است و درجه بعد اگر نتوانست بايد روزه بگيرد، ولى بايد توجه داشت كه آزاد كردن برده يك نوع عبادت نيز محسوب مىشود و بنا بر اين اثر معنوى عبادت را در روح آزاد كننده خواهد داشت.2- در موردى كه بازماندگان مقتول مسلمان باشند جمله إِلَّا أَنْ يَصَّدَّقُوا (مگر آنكه آنها از ديه صرفنظر كنند) ذكر شده، ولى در مورد كسانى كه مسلمان نباشند اين جمله ذكر نشده است، دليل آن نيز روشن است زيرا در مورد اول زمينه براى چنين كارى وجود دارد اما در مورد دوم چنان زمينهاى نيست، به علاوه مسلمانان حتى الامكان نيايد زير بار منت غير مسلمانان در اين موارد بروند.3- جالب توجه اينكه در صورت اول كه بازماندگان مسلمانند، نخست اشاره به" آزادى يك برده" و سپس اشاره به" ديه" شده است، در حالى كه در صورت سوم كه مسلمان نيستند نخست" ديه" آمده است، شايد اين تفاوت تعبير اشاره