تفسیر نمونه جلد 4
لطفا منتظر باشید ...
صحيح نيست زيرا لسان اين آيات كه در مقام امتنان بر گنهكاران مىباشد و با تاكيدات مختلف همراه است قابل تخصيص نيست (به اصطلاح ابا از تخصيص دارد).از اين گذشته اگر براستى كسى كه قتل عمدى از او سرزده به كلى از آمرزش خداوند مايوس گردد و براى هميشه (حتى پس از توبه موكد و جبران عمل زشت خود با اعمال نيك فراوان) در لعن و عذاب جاويدان بماند هيچگونه دليلى ندارد كه در باقيمانده عمر اطاعت فراوان خدا كند و دست از اعمال خلاف و حتى قتل نفسهاى مكرر بر دارد و اين با روح تعليمات انبياء كه براى تربيت بشر در هر مرحله آمدهاند چگونه سازگار است؟! در تواريخ اسلام نيز مىبينيم كه پيغمبر اكرم (ص) از گنهكاران خطرناكى همچون" وحشى" قاتل حمزة بن عبد المطلب گذشت نمود و توبه او را پذيرفت و نمىتوان گفت كه قتل نفس در حال شرك و ايمان آن قدر تفاوت دارد كه در يك حال بخشوده شود و در حال ديگر به هيچوجه قابل بخشش نباشد.اصولا همانطور كه گفتيم ما هيچ گناهى بالاتر از شرك نداريم و مىدانيم كه اين گناه نيز با توبه و پذيرش اسلام بخشوده مىشود چگونه مىتوان باور كرد گناه قتل حتى با توبه واقعى قابل بخشش نباشد.ولى اشتباه نشود آنچه در بالا گفتيم به اين معنى نيست كه قتل عمد كار كوچك و كم اهميتى است يا به اين سادگى ميتوان از آن توبه كرد، بلكه به عكس توبه واقعى از اين گناه كبيره بسيار مشكل است و نياز به جبران اين عمل دارد و جبران كردن آن كار آسانى نيست «1» بنا بر اين منظور ما فقط اين است كه