تفسیر نمونه جلد 4

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

تفسیر نمونه - جلد 4

ناصر مکارم شیرازی

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

صحيح نيست زيرا لسان اين آيات كه در مقام امتنان بر گنهكاران مى‏باشد و با تاكيدات مختلف همراه است قابل تخصيص نيست (به اصطلاح ابا از تخصيص دارد).

از اين گذشته اگر براستى كسى كه قتل عمدى از او سرزده به كلى از آمرزش خداوند مايوس گردد و براى هميشه (حتى پس از توبه موكد و جبران عمل زشت خود با اعمال نيك فراوان) در لعن و عذاب جاويدان بماند هيچگونه دليلى ندارد كه در باقيمانده عمر اطاعت فراوان خدا كند و دست از اعمال خلاف و حتى قتل نفسهاى مكرر بر دارد و اين با روح تعليمات انبياء كه براى تربيت بشر در هر مرحله آمده‏اند چگونه سازگار است؟! در تواريخ اسلام نيز مى‏بينيم كه پيغمبر اكرم (ص) از گنهكاران خطرناكى همچون" وحشى" قاتل حمزة بن عبد المطلب گذشت نمود و توبه او را پذيرفت و نمى‏توان گفت كه قتل نفس در حال شرك و ايمان آن قدر تفاوت دارد كه در يك حال بخشوده شود و در حال ديگر به هيچوجه قابل بخشش نباشد.

اصولا همانطور كه گفتيم ما هيچ گناهى بالاتر از شرك نداريم و مى‏دانيم كه اين گناه نيز با توبه و پذيرش اسلام بخشوده مى‏شود چگونه مى‏توان باور كرد گناه قتل حتى با توبه واقعى قابل بخشش نباشد.

ولى اشتباه نشود آنچه در بالا گفتيم به اين معنى نيست كه قتل عمد كار كوچك و كم اهميتى است يا به اين سادگى ميتوان از آن توبه كرد، بلكه به عكس توبه واقعى از اين گناه كبيره بسيار مشكل است و نياز به جبران اين عمل دارد و جبران كردن آن كار آسانى نيست «1» بنا بر اين منظور ما فقط اين است كه‏


(1) در روايات تعبيراتى درباره اهميت قتل افراد بى‏گناه و با ايمان وارد شده كه پشت را مى‏لرزاند، در حديثى از پيغمبر اكرم (ص) نقل شده كه فرمود: لزوال الدنيا اهون على اللَّه من قتل امرء مسلم:" از بين رفتن جهان در پيشگاه خدا از كشتن يك فرد مسلمان كوچكتر است" و نيز مى‏فرمايد: لو ان رجلا قتل بالمشرق و آخر رضى بالمغرب لاشرك فى دمه:" اگر كسى در شرق جهان كشته شود و ديگرى در غرب به آن راضى باشد شريك خون او است" (المنار ج 5 ص 361)

/ 457