عجب دارم از آنكه بر زير دست،
چرا دارد امّيد آن شخص پست،
به نيكىّ آن، كاو ز وى برتر است
در نيكى و خير و رحمت ببست
به نيكىّ آن، كاو ز وى برتر است
به نيكىّ آن، كاو ز وى برتر است
عجب دارم از آدم خود پسند،
بفردا شود جيفهاى گند نيز
بود قدر انسان بعقل و تميز
چو ديروز بود او يكى قطره گند
بود قدر انسان بعقل و تميز
بود قدر انسان بعقل و تميز
عجب ز آن كه نشناسد او خويش را
چسان او شناسد خداى جهان
ز روى يقين، نى بحدس و گمان
نداند تفاوت، كم و بيش را
ز روى يقين، نى بحدس و گمان
ز روى يقين، نى بحدس و گمان