گناهان چو بيماريند و مرض
بود دارويش مغفرت خواستن
شفايش خود از جرم پيراستن
ترا گر علاج است و درمان غرض،
شفايش خود از جرم پيراستن
شفايش خود از جرم پيراستن
چو بيند، بگيرد خردمند پند
چو خاموش باشد بفكر اندر است
چو گويد، بتسبيح و ذكر اندر است
ز ظاهر فريبى نيفتد به بند
چو گويد، بتسبيح و ذكر اندر است
چو گويد، بتسبيح و ذكر اندر است
يكى سنگ غصبى چو در خانه بود،
بود رهن آن خانه بر انهدام
ستاند بسى زود آن، انتقام
ترا آرميدن در آنجا چه سود
ستاند بسى زود آن، انتقام
ستاند بسى زود آن، انتقام