بود چشم پوشيدن از ناروا،
ز طاعات ديگر پسنديدهتر
ز هر شيوه نيك بگزيدهتر
دگر، اجتناب از حرام خدا،
ز هر شيوه نيك بگزيدهتر
ز هر شيوه نيك بگزيدهتر
چو كس چشم پوشد ز فعل حرام،
بود زيركى ديده بستن ز بد
ز عقل است، پيوسته رستن ز بد
بر او پارسائى است بىشك تمام
ز عقل است، پيوسته رستن ز بد
ز عقل است، پيوسته رستن ز بد
خردمند را ثروت از دانش است
قناعت مر او را گرامى كند
نه كارى، بجز نيكنامى كند
ورا مال از بهر آسايش است
نه كارى، بجز نيكنامى كند
نه كارى، بجز نيكنامى كند