قوى كن تو ايمان خود با يقين
چنين باورى بهترين دين بود
ترا بايد اين شيوه آئين بود
ز شكّ و ز ترديد دورى گزين
ترا بايد اين شيوه آئين بود
ترا بايد اين شيوه آئين بود
دل احمق اندر دهانش بود
زبان خردمند در قلب او است
نسنجيده هرگز نه در گفتگو است
زبان وى آزار جانش بود
نسنجيده هرگز نه در گفتگو است
نسنجيده هرگز نه در گفتگو است
باندازه پرداخت، بايد نخست
بينديش آنگه سخن ساز كن
تو دانسته هر كار آغاز كن
بريدن نسنجيده، نبود درست
تو دانسته هر كار آغاز كن
تو دانسته هر كار آغاز كن