بسى عقدهها گردد از صبر باز
كند بر تو نزديك هر راه دور
نه هر مشكلى را كند چاره زور
نه از صبر باشد كسى بىنياز
نه هر مشكلى را كند چاره زور
نه هر مشكلى را كند چاره زور
بسى مشكل از نرمى آسان شود
درشتى بهر جا نيايد بكار
مگر در گه جنگ و در كار زار
چرا بايد انسان هراسان شود
مگر در گه جنگ و در كار زار
مگر در گه جنگ و در كار زار
بس افتاده كز خلق و خوى نكوى،
بسا شخص والا ز خوى پليد،
ز دولت بخوارىّ و ذلّت رسيد
زند تكيه بر مسند عزّت اوى
ز دولت بخوارىّ و ذلّت رسيد
ز دولت بخوارىّ و ذلّت رسيد