بترس از خداى سميع جهان
باسرار ناگفته باشد عليم
بافعال ناكرده باشد حكيم
چو گوئى و خواهى كه باشد نهان
بافعال ناكرده باشد حكيم
بافعال ناكرده باشد حكيم
چو خواهى كه فرمان برد زير دست،
تو چون باطن خود نمايى درست،
باصلاح ظاهر خدا يار تو است
تو فرمان بر آن را كه بالاتر است
باصلاح ظاهر خدا يار تو است
باصلاح ظاهر خدا يار تو است
رفيقان خود را گرامى شمار
ببخشاى بر دشمن اى نيكنام
كه تا بر تو گردد بزرگى تمام
بيا باش در دوستى استوار
كه تا بر تو گردد بزرگى تمام
كه تا بر تو گردد بزرگى تمام