عمل را نكو كن چو گفتى نكوى
چو گفتار و كردار يكسان بود،
تو را مايه فخر و رجحان بود
گرت نيست كردار، كمتر بگوى
تو را مايه فخر و رجحان بود
تو را مايه فخر و رجحان بود
اگر خوب باشد كسى را سرشت،
بود ظاهرش خوب و باطن نكوى
تو بد از حضور و غيابش مجوى
چنان تخم پاكى كه دهقان بكشت،
تو بد از حضور و غيابش مجوى
تو بد از حضور و غيابش مجوى
چو چيزى ز دنيا برفتت ز دست،
به نيكى نمىباش منّت گذار
چو، بايد تو را باشد احسان شعار
مخور غم كه بهتر از آن نيز هست
چو، بايد تو را باشد احسان شعار
چو، بايد تو را باشد احسان شعار