بود زشتگوئى تو را ننگ و عار
لئيمان بگرد تو گردند گرد
بپرهيز جان من از اين شگرد
كنند از تو آزاد مردان فرار
بپرهيز جان من از اين شگرد
بپرهيز جان من از اين شگرد
چو باشد ترا سير خوردن شعار،
پريشان شود خوابهايت تمام
در افتى برنج و تعب و السّلام
شوى از سلامت بسى بر كنار
در افتى برنج و تعب و السّلام
در افتى برنج و تعب و السّلام
مبادا شود كاذبت يار و دوست
كند بر تو نزديك او راه دور
كند دور نزديك، آن بىشعور
كه با خوى بد بركند از تو پوست
كند دور نزديك، آن بىشعور
كند دور نزديك، آن بىشعور