بیشترلیست موضوعات سلمان و بلال مقدمه : سلمان كيست ؟ سلمان از زبان خودش فضيلت هاى برجسته سلمان علم ولايت زهد عبادت كرامات نمونه اى هم از دعاى مستجاب سلمان : سلمان منا اهل البيت دعاى نور نقش سلمان در جنگ ها شجاعت سلمان در جنگ ابتكارات نظامى سلمان سلمان و حكومت مدائن وفات سلمان سخنانى از سلمان زيارت سلمان زيارت جناب سلمان ره بلال فرياد بلند اسلام در آستان اسلام شكنجه در راه خدا آزادى بلال هجرت به مدينه اولين مؤ ذن ازدواج بلال ، در ميدان هاى جنگ بلال ، خزانه دار پيامبر بلال ، در فتح مكه در آستان وفات پيامبر (ص ) ديگر بلال الله اكبر بر نياورد تبعيد بلال بلال ، راوى سخنان پيامبر (ص ) وفات بلال ، آغاز حيات جاودان توضیحاتافزودن یادداشت جدید
ندوختن ، نزد خداوند محبوب تر و به تقوا نزديكتر است (41) من پيامبر را ديدم كه وقتى نان جوين مى يافت ، مى خورد و ناراحت هم نبود.اما اينكه از عطاى من نوشته بودى ، من براى روز نياز و تهيدستى ام (آخرت ) آنرا از پيش مى فرستم .به خدا سوگند، آنچه را كه دندانم بتواند نرم كند تا از گلو فرو رود، از نظر من يكسان است كه نان گندم و مغز گوسفند باشد يا آرد جو.اما اينكه گفته اى : با رفتارم حكومت را ضعيف و خوار كرده و خود را زبون ساخته ام تا آنجا كه اهل مدائن از فرمانروائى من بى خبرند و مرا همچون پلى براى عبور، يا باربرى براى كشيدن بارهاشان قرار داده اند و اين موجب سستى و خوارى حكومت الهى است ، پس بدان كه : خوارى در مسير طاعت خدا، محبوب تر از عزت در نافرمانى خدا است . ميدانى كه پيامبر هم با مردم نزديك بود و با آنان انس و الفت داشت و در عين حال كه پيامبر و زمامدار بود مردم با او بسيار نزديك بودند. مگر نه اينكه پيامبر غذاى ساده مى خورد و لباس خشن مى پوشيد و همه طبقات مردم نزد او از مساوات دينى برخوردار بودند؟اى عمر! مگر پيامبر نفرموده است كه : هر كس سرپرست هفت نفر از مسلمانان شود و عدالت نكند با خشم خدا روبرو خواهد شد. كاش من ، با اين خوارى و ضعفى كه تو گفته اى ، از حكومت مدائن بسلامت بگذرم . من كه از حكومت بر يك شهر ترسانم حال آنكس كه پس از پيامبر بر تمام امت حكومت مى كند چگونه خواهد بود؟! خداوند فرموده است : خانه آخرت از آن كسانى است كه در روى زمين ، قصد سركشى و فساد ندارند و عاقبت براى متقيان است . (42) بدان كه حكومت من براى اقامه حدود خدا در ميان مردم است و اين به راهنمائى يك دانا و راهنماست (منظور: على عليه السلام ) و من بر اساس شيوه و روش او عمل مى كنم ... (43) هدف از نقل اين نامه مفصل ، نشان دادن روحيات خاص و شيوه مردمى سلمان در ايام حاكميت است كه هرگز قدرت و رياست ، او را از مسير تواضع و حق گرائى دور نكرد و قدرت ، غرور نياورد و سلمان ، در ايامى كه امير بود، فراموش نكرد كه عبد است .منتهى ، عبد خدا.سلمان ، در حكومت هم ، چون خدا را در نظر داشت ، هرگز از موقعيت اميرى ، براى دنياى خويش ، ذخيره اى نيندوخت .نقل شده است كه : يك بار كه بر اثر طغيان رود دجله ، سيل ، خانه هاى اطراف دجله را فرا گرفته و بسيارى را ويران كرده بود، همين كه آب به نزديكى خانه سلمان رسيد، سلمان پوستين و شمشير و قلم خود را برداشت و روى تپه اى جاى گرفت . با اين عمل ، اين درس بزرگ اخلاقى و سازنده را به مردم داد كه در قيامت هم ، كه روز حساب و مؤ اخذه و گرفتارى است ، سبكباران ، رستگارند!...سلمان ، با الهام از شيوه پيامبر، مسجد را خانه تعليم و تربيت و تزكيه و هدايت ، و پايگاه فعاليت هاى اجتماعى ساخته بود و خود در مسجد، براى مردم ، سوره يوسف را تفسير مى كرد، تا در سايه آن ، مردم با درسهاى عفت و صداقت و حكومت آشنا شوند.يك بار مردم از او خواستند كه برايشان درس قرائت قرآن بگذارد. فرمود: من فارس هستم ، برويد يك عرب را پيدا كنيد. مردم رفتند شخص عرب زبانى را يافتند كه به آنان قرائت مى آموخت .سلمان هم به عنوان ناظر، خطاهاى او را اصلاح مى كرد. (44) رفتار سلمان ، چنان متواضعانه ، و زندگيش چنان ساده بود كه غريبه ها، هرگز نمى شناختند كه او حاكم شهر است .روشى همچون پيامبر، سيره اى همسان على (ع ).اين ماجرا، يكى از نمونه هاى اين گونه رفتار است :سلمان ، در راه مى رفت ، مردى را ديد كه از شام مى آيد و بار خرما و انجير به دوش دارد. مرد شامى ، كه از بدوش كشيدن بار سنگين ، خسته شده بود، با ديدن سلمان ، كه ظاهرى ساده و فقيرانه داشت ، بخيال اينكه او باربرى نيازمند است ، او را صدا كرد تا در رساندن بار به مقصد، كمك كند و اجرتى بگيرد.سلمان بار را به دوش گرفت و همراه مرد شامى به راه افتاد. مردم در برخورد با سلمان سلام مى كردند و از