نزول اين آيه ، در شاءن بلال و در رد ملاك هاى غلط و افكار موهوم كافران بود و مرتبه و مقام بلال را دو
چندان بالا برد.بلال شكنجه شده ديروزى ، اينك در سايه اسلام ، عزيز و گرامى است .برده آزار ديده عصر جاهليت ، در پناه دين ، امروز محترم است .بلال ، در تمام مدت حيات پيامبر، اذان گوى آنحضرت بود و بانگ جانبخش او در دعوت مردم به نماز، تا
آخرين روز زندگى رسول خدا ، طنين افكن بود.اما... پس از رحلت پيامبر، بلال ديگر اذان نگفت . زيرا آنكس را كه بلال ، به پيشوائى و امامتش براى
مسلمانان عقيده داشت ، با مسلمين نماز نمى خواند. كسان ديگرى بودند كه بلال نمى خواست مؤ ذن آنان
باشد.از اينجهت ، رخت سفر به شام بست و تا پايان عمر، در همانجا ماند و ملت اسلام را براى هميشه ، در انتظار
شنيدن اذان بلال گذاشت .در اين نوشته ، با ترسيمى از چهره الهام بخش و مصمم بلال آشنا مى شويم تا شايد از رهگذر اين شناخت و
معرفت ، از اسوه اى ديگر تاءسى بجوئيم و از الگوئى ديگر كه تربيت شده دامان اسلام است ، الهام بگيريم
.انسان نمونه اى كه :در راه دين و در ره ايمان و اعتقاد
كوهى است استوار
هرگز نكرده است براى كسى سجود
جز بر خداى دادگر و آفريدگار
آرى ... بلال ، اسوه ايمان و زندگى است
نام و وفا و عشق و فداكارى بلال
صبر بلال و همت و جانبازى بلال ،
جاويد و زنده است .از ما درود پاك بر آن قهرمان صبر
در آستان اسلام
بلال ، فرزند رباح حبشى ، از اصل و تبار مردم حبشه در آفريقاى سياه بود كه سال ولادت او را، دهمين سالپس از عام الفيل (55) دانسته اند. پدر و مادر بلال برده بودند و بلال ، دوران نوجوانى و جوانى خود را
همزمان با اوج فسادها و تباهى هاى قريش سپرى كرد.قريش ، اهل ستم و فساد و گناه بودند، حتى گاهى مجالس عشرت و لهب و لعب خود را در كنار خانه خدا بر پا مى
كردند.بلال ، بخاطر فطرت پاكش ، از فسادهاى قريش ، رنجيده خاطر مى شد و خود عملا مى كوشيد تا به فساد كشيده
نشود.صداقت و پاكى بلال باعث شده بود، با اينكه برده اى سياه بود، مورد توجه قرار گيرد و به او احترام قائل
شده و كارهاى بزرگ به او بسپارند. گر چه بلال ، در محروميت و تحقير، همچون ديگر بردگان بود ولى به
خاطر خصلت هاى نيكش ، نسبت به بردگان ديگر از موقعيت بهترى برخوردار بود.در عين حال ، نفرتى كه از مشركان و اربابان داشت ، سر جاى خود محفوظ بود و با گذشت سالها، نفرت و
بيزارى او از فسادهاى اربابان عياش و سودجو و ظالم بيشتر مى شد و در پى چاره و فرصتى بود كه بتواند
روح پاكش را تعالى بخشد و از بند آن بندگان شهوت و قدرت و صاحبان زر و زور نجات بخشد.وقتى خورشيد اسلام در مكه درخشيد و حضرت محمد (ص ) به پيامبرى و نجات انسانها مبعوث شد، بلال ، در حدود
سى سال داشت .بعلت رفت و آمدهايش به شهر، خبر دعوت جديد محمد (ص ) را شنيد. روح تشنه اش به دنبال اخبارى تازه و آگاهى