؟ سلمان پاسخ داد: پس از ايمان به خدا و پيامبر، هيچ چيز با ارزش تر و برتر از دوستى و ولايت على ابن
ابيطالب (ع ) و پيروى از او نيست . (15)
گر چه پيشواى شايسته و خط صحيح رهبرى ، در نظر سلمان ، همان على ابن ابيطالب و امامت او بود و هميشه در
بيان فضائل آنحضرت ، زبان سلمان گويا بود، ولى در عين حال ، براى حفظ وحدت مسلمين ، با خليفه بيعت كرد
و مانع از بروز اختلافى به نفع دشمنان اسلام گرديد.
زهد
دل نبستن به حيات دنيوى و آزاد بودن از تعلقات و وابستگيها به دنيا، اسير نشدن در برابر جاذبه هاىفريبنده زندگى ، گذرا و بى ارزش دانستن دنيا در برابر آخرت و سعادت جاودانه و معنويت و... مجموعا
ارزشى است كه مى توان نام زهد را بر آن گذاشت .سلمان در زهد و پارسائى هم به مقام بلندى رسيده بود كه الگو و نمونه شناخته مى شد و به زهدش مثل مى
زدند و در ستايش از كسى كه به اوج تقوا و پارسائى رسيده باشد بعنوان سلمان عصر، ياد مى كنند.
همچو سلمان در مسلمانى بكوش
اى مسلمان ، تا كه سلمانت كنند
اى مسلمان ، تا كه سلمانت كنند
اى مسلمان ، تا كه سلمانت كنند
از مدار جاذبه هاى دنيوى آزادتر است و چه كس مؤ من تر از سلمان ؟ امام صادق (ع ) فرموده است :ايمان ، ده درجه دارد، مقداد در درجه هشتم و ابوذر در درجه نهم و سلمان در درجه دهم ايمان است (16)
سلمان ، خانه نداشت و هرگز دل به خانه سازى نمى داد، شخصى از او خواست تا برايش خانه اى بسازد ولى
سلمان راضى نمى شد. با اصرار آن شخص براى ساختن خانه اى كوچك كه هنگام ايستادن ، سر به سقف بخورد و
هنگام خوابيدن ، پا به ديوار برسد، اجازه داد. (17)
دو نفر از دوستان سلمان به خانه او رفتند. او براى پذيرائى ، مقدارى نان و نمك بر سفره گذاشت و گفت :اگر نبود دستور پيامبر كه از تكلف و خود را به زحمت افكندن براى مهمان نهى كرده است ، براى شما غذاى
بهترى تهيه مى كردم .يكى از آن دو نفر گفت : اگر با اين نمك قدرى سبزى هم بود، بهتر مى شد. سلمان ، آفتابه خود را گرو گذاشت و
مقدارى سبزى خريد.پس از صرف غذا، آن ميهمان در مقام شكر خدا، گفت : خدا را حمد مى كنم كه ما را به آنچه داده ، قانع
گردانيده است . سلمان گفت : اگر قانع بودى آفتابه من به گرو نمى رفت !... (18)
سلمان پارسا، حتى حقوق اندك سالانه خود را هم از بيت المال (حدود 4 تا 6 هزار درهم در سال ) به فقرا و
نيازمندان مى داد و بسيار اندك ، براى خود بر مى داشت . در مورد يك درهمى كه برمى داشت ، مى گفت : يك
درهم مى دهم و برگ خرما مى خرم . با آن زنبيل درست كرده ، به سه درهم مى فروشم . از اين دو درهم سود، يك
درهم براى همسر و خانواده ام خرج مى كنم و درهم ديگر را در راه خدا صدقه مى دهم ... (19)
عبادت
عبادت سلمان هم ، همچون زهد و تقوايش در حد اعلا بود. آنچه به عبادت سلمان ارزش بيشترى مى داد، علم وآگاهى او بود. چرا كه عبادت آگاهانه و پرستش از روى بصيرت و فهم عميق دين ، به مراتب ارزشمندتر از
عبادت سطحى و ظاهرى است و ارزش عبادت هر كس به اندازه شعور و فهمش است .به روايت امام صادق (ع ) روزى پيامبر اسلام به ياران خود فرمود: كداميك از شما تمام روزها را روزه مى
دارد؟سلمان گفت : من ، يا رسول الله .پيامبر پرسيد: كداميك از شما تمام شبها را به عبادت مى گذراند؟سلمان گفت : من ، يا رسول الله .پيامبر پرسيد: آيا كسى از شما هست كه روزى يك ختم قرآن كند؟سلمان گفت : من ، يا رسول الله .