بیشترلیست موضوعات سلمان و بلال مقدمه : سلمان كيست ؟ سلمان از زبان خودش فضيلت هاى برجسته سلمان علم ولايت زهد عبادت كرامات نمونه اى هم از دعاى مستجاب سلمان : سلمان منا اهل البيت دعاى نور نقش سلمان در جنگ ها شجاعت سلمان در جنگ ابتكارات نظامى سلمان سلمان و حكومت مدائن وفات سلمان سخنانى از سلمان زيارت سلمان زيارت جناب سلمان ره بلال فرياد بلند اسلام در آستان اسلام شكنجه در راه خدا آزادى بلال هجرت به مدينه اولين مؤ ذن ازدواج بلال ، در ميدان هاى جنگ بلال ، خزانه دار پيامبر بلال ، در فتح مكه در آستان وفات پيامبر (ص ) ديگر بلال الله اكبر بر نياورد تبعيد بلال بلال ، راوى سخنان پيامبر (ص ) وفات بلال ، آغاز حيات جاودان توضیحاتافزودن یادداشت جدید
هر كس چهل سال ، براى خدا و به حساب او اذان گويد، خداوند در قيامت او را برمى انگيزاند، در حاليكه براى او، عمل چهل صديق پارسا را كه مقبول درگاه حق باشد منظور نمايد. گفتم : بيشتر بگو گفت : بنام خدا، از پيامبر شنيدم كه : هر كس بيست سال اذان گويد خداوند در حالى او را مبعوث مى كند كه همچون نور آسمان ، او را روشنائى باشد. گر نور عشق حق به دل و جانت اوفتد بالله كز آفتاب فلك ، خوبتر شوى گفتم : خداى رحمتت كند، باز هم بگو گفت : پيامبر فرمود: هر كس ده سال اذان بگويد خداوند او را در بارگاه و درجه ابراهيم محشور مى كند. گفتم : باز هم بيفزاى گفت : پيامبر فرمود: هر كس يكسال اذان بگويد خداوند در قيامت او را برمى انگيزد، در حاليكه تمام گناهانش بخشيده شده باشد، هر چند همپاى كوه احد باشد. گفتم : باز هم بگو. گفت : خوب ، پس حفظ كن و عمل نما و حساب كن ، از پيامبر شنيدم كه فرمود: هر كس در راه خدا و از روى ايمان و به حساب خدا و به منظور تقرب به پروردگار، براى يك نماز اذان بگويد خداوند، گناهان گذشته اش را مى آمرزد و از خطاهاى آينده مصونش مى دارد و در بهشت او را با شهيدان قرار مى دهد. گفتم : رحمت خدا بر تو. برايم بهترين چيزى را كه شنيدى بگو. گفت : واى بر تو، اى جوان !بند دلم را بريدى !... و گريه كرد . من هم گريستم . تا آنجا كه دلم برايش سوخت سپس گفت : بنويس : بنام خدا. از پيامبر شنيدم كه فرمود: در روز رستاخيز، چون خداوند همه را در يكجا گرد آورد، خداوند فرشتگانى را با پرچم ها و نشانه هائى همه از نور، بسوى اذان گويان مى فرستد، با مركب هائى زبرجد نشان و عطر آگين ، كه مؤ ذن ها بر آنها سوار مى شوند و شكوهمندانه بر آن مركب ها ايستاده و با رساترين صدا، اذان سر مى دهند. دوباره بلال را گريه اى سخت ، فرا گرفت ، كه من هم با او همناله شدم . وقتى آرام شد گفتم گريه ات براى چيست ؟ گفت : مرا به ياد سخنانى انداختى كه از دوستم محمد (ص ) شنيده ام كه درباره اذان و پاداش اذان گويان و جايشان در بهشت عنبرين فرموده است . آنگاه بلال به من نگاه كرد و گفت : اگر بتوانى كه اذان گو باشى و در حال مرگ ، مؤ ذن باشى و از دنيا بروى چنين كن ... ^(90) سخنان بلال براى آن مرد، طولانى است و همه درباره اوصاف بهشت و چگونگى نعمت هاى پروردگار براى بندگانش در آخرت ، كه ما به نقل همين مقدار، اكتفا مى كنيم . وفات بلال ، آغاز حيات جاودان چون بلال ، از ضعف شد همچون هلال بلال ، كه رخت هجرت به شام كشيده بود، تا زنده بود، هر سال به مدينه مى آمد، قبر رسولخدا (ص ) و دخترش زهراى اطهر (س ) را زيارت مى كرد و را اهلبيت پيامبر، ديدارى تازه مى كرد. در سالهاى 19 20 هجرت ، بلال ، به مرض طاعون از دنيا رفت . در آن هنگام ، از عمر بلال 63 سال گذشته بود. پس از وفات ، در محلى بنام باب الصغير كه قبرستان معروفى است ، در كنار جمعى ديگر از اصحاب ، به خاك سپرده شد. ^(91) اينك ، بر قبر بلال ، قبه اى است و بنائى ساخته شده ، كه مزار اهل معرفت است و مسافران شام ، در نزديكيهاى دمشق ، براى عرض ادب و تكريم مقام پرجلال بلال ، به آنجا مى روند.