بخش دوم / چگونه بودني است
مقدمه
وقتي ملّت توانست با انتخاب درستش در امر رياست جمهوري برعرصه سياست تاثيرگذار باشد، باقي ماندن بر اين موقعيت مهمتريندغدغه او خواهد بود و اين مسأله به تدبير و
عمل سياسي رييسجمهور منتخب وابسته است. چگونه بودن او در چگونه ماندن ملّت
درسياست مؤثر است. ممكن است، راه مردمي شدن سياست تداوم يابد وملّت از انتخاب
خود، شادمان شود و در سازندگيِ كشور نقش فعّالي راايفاء كند و هم ممكن است، راه سياست
زداييِ ملّت پيش گرفته شود وملّت از آمدن خود، پشيمان گردد. پس چگونه بودن رييس
جمهوري،در مدت مسؤوليتش، تعيين كننده حضور سياسي مردم است. در درونچنين
مسألهاي چندين پرسش اساسي نهفته است كه بايد منتخب مردمبه آنها توجه
خردمندانه و عميقي نمايد. چنانكه مقام معظم رهبريدر احكام تنفيذ رياست جمهوري و
نطقهاي بعد از آن كوشيدهاند بهپارهاي از مسايل نهاني «چگونه بودن» اشاره
نمايند. رهنمودهاي معظمله را ميتوان در چند عنوان مربوط به هم (واقعيتها،
سرمايهها،دغدغهها، مسؤوليتها و بايستهها) جمعبندي كرد. در ادامه گفتار بهبيان اين
عناوين ميپردازيم.
فصل اول :
واقعيتها
در مفهوم عام، چيزي كه عقل بشري بر مبناي آن، تدبير ميكند وآيين زندگي خود را ميسازد، «واقعيت» نام دارد.واقعيت حقيقتي است كه ممكن است وابسته به «خرد من» باشد يااصالتاش را از جاي
ديگر بگيرد، مثلاً از «عقل جمعي» يا«جهانمادي».امّا از نگاه توحيدي، اصالتها به خداوند سبحان باز ميگردد. و ازاو سرچشمه ميگيرد.پيامبران الهي مأمور به معطوف نمودن اصالتجوييهاي بشر بهخداوند تبارك و تعالي
بودند؛ آنان، با ابلاغ شريعت الهي نه تنهاخصلتِ حقيقتطلبيِ بشر را اصلاح ميكنند،
بلكه عقل بشري را بهحقيقهالحقايق رهنمون ميسازند.به همين منوال اسلام فقاهتي بر مبناي شريعت اسلامي در هر عصرو دورهايبه اندازه
وُسع و توان كوشيده است تا به واقعيت نايل گردد.اينك بايد ديد كه واقعيت كاويهاي اسلام فقاهتي در دنياي امروزچگونه مبنايي براي
تدابير دولت اسلاميست.
عنايت الهي
نظام اسلامي ايران بر آمده از انقلاب شكوهمنديست كه بهيكباره جوش و خروشي در
متن جامعه ايراني به راه انداخت وجامعهاي خاموش و بيتفاوت را به حالت فعّال
و عصيانگر در برابرطاغوتهاي زمانه درآورد، اين نبود، جز به عنايت و لطف خداوندسبحان.هيچ نظريهپرداز و تحليلگر سياسي و اجتماعي نميتوانستتصور كند كه «جزيره ثباتي»
مانند ايران، ناگهان به جزيره خروشان وانقلابي تبديل گردد. اين سنّت الهيست كه
هرگاه اراده الهي به امريتعلّق بگيرد، عقول بشري از چگونگي تحقق آن به حيرت و
انسدادانديشه دچار ميشوند، آن گونه كه در بهمن ماه سال 1357 ايران،رويداد انقلاب
اسلامي در دنياي امروز پديد آمد. مردم ايران، واسطهفيض الهي بودند و از اين بابت
توفيقي براي خود ميدانند كه انقلاباسلامي از مجاري ملّت ايران عينيت يافته
است؛