كسى كه دچار سنگينى گوش يا لكنت زبان است ، اگر خود را با مردم كر و لال بسنجد، كسى كه گرفتار پيچيدگى چشم يا لنگى پاست ، اگر خويش را با افراد كور و افليج مقايسه نمايد، از تاثر و اندوهش كاسته مى شود و مى تواند از عقل و هوش يا دست و بدن سالم و خلاصه از ساير سرمايه هايى كه در اختيار دارد، استفاده كند. و در پرتو سعى و كوشش ، از نعمتهاى تازه اى برخوردار گردد.برعكس ، كسى كه به علت يك نقص عضو، نشاط و اميد را در خود بميراند و بر اثر افسردگى و تاثر خاطر، ساير نعمت هاى الهى را ناديده انگارد و از آنها بهره نگيرد، شايسته ناكامى و محروميت است . او هرگز نمى تواند از ذخائر درونى خويش استفاده نمايد و موجبات رشد و سعادت خود را فراهم آورد.جوانان معلول و ناقص عضو، همواره بايد بخاطر داشته باشند كه در گذشته و حال ، مردم بسيارى در جهان قدم گذاردند كه با ابتلاى به نقايص و عيوب موروثى ، با منظر كريه و ناموزونى اندام ، بيم و هراس به خود راه نداده و از زندگى و نيل به سعادت نااميد نشدند. اينان با عزمى راسخ به كارهاى علمى و عملى دست زده و از استعدادهاى درونى خويش استفاده بسيار برده و عمر خود را به عزت و خوشبختى به سر آوردند. بعضى از آنها، بر اثر لياقت طبيعى و مجاهدات پى گير، عالى ترين مدارج علمى و فنى را پيموده و به درخشان ترين شخصيت و شهرت اجتماعى نايل آمدند.
راه جبران حقارت
نتيجه آن كه يك قسمت از ترسهاى جوانان ، كه مانع آميزشهاى اجتماعى و باعث شكست شخصيت آنهاست ، ناشى از نقايص و عيوب بدنى و خلاصه ناموزونى صفات موروثى است . به شرحى كه اشاره شد، اين قبيل جوانان ، تا جايى كه قادرند، بايد نقايص خود را ناديده انگارند و با سعى كوشش ، استعدادهاى طبيعى خويش را در يكى از رشته هاى علمى يا عملى كه شايستگى دارند، پرورش دهند و از اين راه حقارت خود را جبران و شخصيت خويش را احراز نمايند.