قال الله العظيم فى كتابه : ولله العزه و لرسوله و للمومنين (901)
بشر و خواهش عزت
خواهش عزت نفس و شرافت ، يكى از تمايلات عاليه انسانى است كه به قضاى حكيمانه خداوند با سرشت بشر آميخته شده و در نهاد آدميان ريشه فطرى دارد. تمام مردم به طور طبيعى به شرافت و عزت نفس متمايل اند و از آن خشنود مى گردند و از پستى و فرومايگى متفرند و از آن احساس رنج و عدم رضايت مى نمايند.خواهش عزت نفس مانند ساير تمايلات طبيعى ، از روز اول ولادت ، به طور زمينه و استعداد در نهاد فرزندان بشر نهفته است و به موازات رشد و نموشان آن تمايل نيز تدريجا شكفته مى شود و رنگ تحقق و فعليت به خود مى گيرد.اگر محيط پرورش كودك خوب باشد و برنامه تربيتش بر اساس صحيح پايه گذارى شود، اگر والدين و مربى ، خود داراى شرافت معنوى باشند و طفل را به شايستگى بار بياورند، تمايل عزت نفس در نهاد وى به خوبى شكفته مى شود و با سجيه شرافت رشد مى كند. بر عكس اگر محيط خانواده فاسد باشد، اگر والدين و مربى بر اثر پستى و فرومايگى اساسا معنى عزت نفس را درك نكنند، طفل نيز زبون و پست بار مى آيد و خواهش واپس رفته عزت نفسش رفته رفته به دست فراموشى سپرده مى شود و در اعماق ضميرش دفن مى گردد.كودكى كه همواره از مراقبت هاى صحيح والدين و مربيان لايق برخوردار بوده و شايستگى تربيت شده است ، كودكى كه در خانواده شريف و محيط سالم زندگى كرده و از اول با شرافت نفس بار آمده است ، وقتى به دوران پر شور بلوغ و جوانى مى رسد و احساسات آتشين ايام شباب سراسر وجودش را مسخر مى سازد، حس شرافت دوستى اش تشديد مى شود و خواهش عزت نفس با نيرومندى تمام در نهادش بروز مى كند.نوبالغان و جوانان ، شيفته عزت نفس و عاشق شرافت و علو همت هستند. كوچك ترين خوارى و ذلت را براى خود بزرگ ترين مصيبت مى دانند و اگر كسانى با آنان به پستى و امانت برخورد كنند و باعث شكست شرافت و عزت نفسشان گردند، به سختى بر آشفته و خشمگين مى شوند و ممكن است در مقام انتقام جويى به كارهاى خطرناكى دست بزنند و احيانا جرايم غير قابل جبرانى به با بياورند.اولياى اطفال موظف اند در تربيت نونهالان از قانون حكيمانه آفرينش پيروى نمايند و سجيه عزت نفس را، كه يكى از تمايلات فطرى بشر است ، در نهاد فرزندان پرورش دهند. بايد با آنان طورى رفتار كنند كه عزيز النفس و شرف دوست بار آيند و از تن دادن به ذلت و خوارى منزجر باشند.