تصميم ناگهانى - خوارج از دیدگاه نهج البلاغه نسخه متنی

This is a Digital Library

With over 100,000 free electronic resource in Persian, Arabic and English

خوارج از دیدگاه نهج البلاغه - نسخه متنی

حسین نوری همدانی

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

تصميم ناگهانى

اما يك فكر ناگهانى برخى را فراگرفت و بدون تامل آن را در ذهن پرورش دادند و آن اين بود كه ما بنابر آنچه گفتيم لا حكم الا لله اكنون شايسته نيست همدوش با على وارد كوفه شديم و رنج شرمسارى را تحمل كنيم ما كه فرمان و حكم على را در خود نافذ نمى دانيم پس چه بهتر براى بارور ساختن انديشه مان و تعيين خط مشى خود در قبال حكومت على و معاويه وارد كوفه نشويم بلكه در محلى در خارج از كوفه مستقر گرديم و مركز فعاليت خود را آنجا قرار دهيم بلافاصله همديگر را خبر كرده و به سرعت همه آنها آگاه شدند، ياران باوفاى على "ع" هر قدر آنها را نصيحت كردند و از تفرق و جدائى برحذر ساختند آنها بر اصرار و مخالفت خود افزودند به علاوه ناجوانمردانه به على "ع" و يارانش ناسزا گفتند و به ياوه سرائى ها پرداختند.

همين كه جاده ى فرعى قريه حروراء كه نزديك كوفه بود نمودار گشت خوارج آنجا را براى اجتماع خود انتخاب كردند، هنگامى كه به آن جاده رسيدند صفوف سربازان از هم پاشيده بسان روخانه اى كه در مقسم به رود منشعب مى گردد انشعاب حاصل گشت و قريب ده هزار سرباز از ارتش على "ع" جدا شدند و راه حروراء را در پيش گرفتند و با فريادهاى خشم آگين اين شعار داغ را به گوش على عليه السلام و يارانش رسانيدند كه: لا حكم الا لله، البيعه لله، البيعه لله [ المجموعه الكامله ج 5 ص 164. ]

حكم از آن خداست بيعت از آن خداست، از آن خداست.
حضرت همچنان خاموش و آرام به حركت خويش ادامه داد و هيچگونه عكس العمل نشان نداد و غير از اين هم ممكن نبود زيرا آغاز يك نبرد در پشت دروازه كوفه بين دو گروه از يك ارتش در برابر ديدگان اهالى كوفه آن هم پس از واقعه ى صفين فعلا كار بيهوده اى بود، از اين رو حضرت با حلم و بردبارى مخصوصى توجهى به سخنان كفرآميز آنان نكرد تا به دروازه ى كوفه نزديك شدند.

گورستان خاموش

ناگاه گورستان خاموش نظر على "ع" را به خود جلب كرد او در اين حال گويا موقع را مناسب ديد كه براى بيدار كردن افكار و هشدار دادن به مردم لب به سخن بگشايد و با مردگان زنده دل سخن بگويد تا اينكه زندگان مرده دل كه در هر عصر و زمان در نتيجه ى افراط در دلبستگى به اين دنيا آتش حرص و آز را شعله ور مى سازند حق كشى ها مى كنند، و فتنه ها به راه مى اندازند، تكانى بخورند و پند بگيرند، و متنبه شوند، خطاب به خاك نشينان چنين گفت:

يا اهل الديار الموحشه و المحال المقفره والقبور المظلمه، يا اهل التربه، يا اهل الغربه يا اهل الوحده، يا اهل الوحشه انتم لنا فرط سابق، و نحن لكم تبع لاحق اما الدور فقد سكنت و اما الازواج فقد نححت و اما الاموال فقد قسمت. هذا خبر ما عندنا، فما خبر ما عندكم؟ [ كلمه 130 ص 492 در نهج البلاغه صبحى الصالح. ] اما لو اذن لهم فى الكلام لاخبروكم ان خير الزاد التقوى [ كلمه 130 ص 492 در نهج البلاغه صبحى الصالح. ]

اى ساكنان خانه هاى ترسناك و جاهاى ناآباد قبرهاى تاريك،

اى خاك نشينان، اى دورماندگان از وطن، اى اهالى تنهائى و وحشت. شما پيشرو مائيد كه جلو رفته ايد و ما پيروان شما كه به شما ملحق مى گرديم به شما بگويم كه: خانه هاى شما را ديگران ساكن شدند، و زنان شما را ديگران گرفتند و مالهاى شما را قسمت كردند اين گزارش چيزى است كه نزد ماست شما بگوئيد گزارش چيزى كه نزد شماست چيست؟
پس از آن رو به همراهان خود كرد و فرمود: قسم به خداوند اگر اجازه ى سخن گفتن به آنها داده مى شد به ما مى گفتند كه بهترين توشه براى آخرت تقوى است سپس رو به آسمان كرد و گفت:

اللهم اغفرلنا و لهم و تجاوز عنا و عنهم. [ المجموعه الكامله ج 5 ص 165 و كلمه قصار 125. ]

خداوندا ما را و آنان را بيامرز و به عفو و بخششت از ما و آنان ديده برپوش.

اميرمومنان و مشكلات بزرگ

حضرت اميرمومنان "ع" پس از اينكه وارد شهر گرديد، فصل ديگرى از روزگار دردنا وى آغاز شد سخنان ناروا و حرفهاى نيش دار خوارج شروع گرديد. در عين اينكه در اثر جهل خود فريب خورده اند و باعث گرديده اند كه آن حضرت دست خالى از ميدان صفين برگردد، كار او را بيهوده مى دانند و چون افرادى كم رشد و كوته فكرى هستند به اندك سوژه اى بازار اتهام و انتقاد خود را رواج مى بخشند، اين گروه مشخص كه مارك خوارج دارند هرگاه در كوچه على را مى بينند با شعار لا حكم الا لله او را آزار مى دهند و اگر در خيابان و بازار و مسجد با او روبرو مى شوند باز با اين شعار دلگيرش مى سازند، دردناكتر از همه اينكه آنان كه ديروز به سيماى على "ع" به عنوان يك رهبر ممتاز و امام آسمانى نگاه مى كردند، امروز به سيماى او و ياورانش بديده كفر و ارتداد مى نگرند.

/ 61