تحقيقى در علم غيب - خوارج از دیدگاه نهج البلاغه نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

خوارج از دیدگاه نهج البلاغه - نسخه متنی

حسین نوری همدانی

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید


تحقيقى در علم غيب

در ضمن بحث هاى گذشته- چنانكه ديديم- حضرت اميرمومنان عليه السلام در مواردى پيشگوئى هائى درباره خوارج نهروان داشتند، يعنى حضرتش در آن موارد از غيب خبر داده بودند.

به همين مناسبت، لازم به نظر مى رسد كه به منظور روشن شدن كيفيت علم غيب پيامبران خدا و ائمه هدى، اين موضوع از ديدگاه قرآن و روايات معتبر، فشرده مورد بررسى قرار بگيرد.

علم غيب از ديدگاه قرآن

غيب يعنى چيزى كه از چشم عادى پنهان است، خواه آن چيز هم اكنون تحقق يافته باشد يا بعد از اين تحقق پيدا كند، و آياتى كه در قرآن مجيد مربوط به علم غيب است به طور كلى بر سه دسته است.

دسته ى اول: آياتى است كه با تاكيد بسيار و تعبيرات مختلفى علم غيب را مخصوص خداوند جهان معرفى مى كند، مثلا مى گويد: انما الغيب لله يعنى علم غيب مخصوص خداونداست. و نيز مى گويد: لا يعلم من فى السموات و الارض الغيب الا الله يعنى در آسمانها و زمين هيچكس جز خداوند غيب نمى داند و باز مى فرمايد: و عنده مفاتح الغيب لا يعلمها الا هو يعنى خزائن غيب منحصرا نزد خداوند است و جز او كسى به آنها دانا
نيست تعبيراتى كه دانستن غيب را در انحصار خداوند معرفى مى كند در قرآن فراوان است، مثلا در موردى مى گويد:

لله غيب السموات و الارض يعنى غيب آسمانها و زمين از آن پروردگار است.

و بالاخره بيش از شش مورد خداوند متعال را به وصف عالم الغيب و الشهاده يعنى داننده پنهان و آشكار توصيف مى كند

دسته دوم: آياتى است كه مفاد آنها اين است كه پيغمبران خدا علم غيب ندارند، در اين آيات يا آنها خود به اين موضوع تصريح مى كنند يا از جريانى كه قرآن درباره ى آنان نقل مى كند اين مطلب به دست مى آيد مثلا حضرت نوح مى گويد: و لا اقول لكم عندى خزائن الله و لا اعلم الغيب يعنى من به شما نمى گويم كه گنجينه هاى خداوند نزد من است و نيز ادعا نمى كنم كه علم غيب دارم.

پيغمبر اسلام مى گويد: و لو كنت اعلم الغيب لاستكثرت من الخير و ما مسنى السو يعنى اگر علم غيب مى داشتم خير بيشترى به دست مى آوردم و هرگز ناراحتى و ضررى به من نمى رسيد.

و نيز قل ما كنت بدعا من الرسل و ما ادرى ما يفعل بى و لا بكم ان اتبع الا ما يوحى الى يعنى من نخستين پيغمبر خدا نيستم و پيش از من نيز پيغمبرانى به سوى مردم آمده اند و نمى دانم كه درباره ى من و شما چه حوادثى پيش خواهد آمد و فقط از وحى الهى متابعت مى كنم كه آنچه را كه به من وحى مى رسد مى دانم.

قرآن كريم ضمن داستان آمدن فرشتگان به حضور حضرت ابراهيم "ع" به منظور اينكه به او مژده بدهند كه خداوند بوى فرزندى به نام اسحاق مى خواهد عنايت فرمايد به اين نكته تصريح مى كنند كه حضرت ابراهيم آنها را نشناخت و به منظور ميهمان نوازى براى آنها غذا آورد و چون ديد آنها به سوى آن غذا دست دراز نمى كنند، احساس ترس و ناراحتى كرد
تا اينكه آنها اعلان كردند كه ما: فرشتگان خدا مى باشيم و براى ابلاغ بشارت آمده ايم. [ سوره هود آيه 73 -68. ]

دسته ى سوم: آياتى است كه دلالت دارد برخى از انسانها از علم غيب بهره اى دارند، بخشى از اين آيات مربوط به پيغمبران است و بخش ديگر آن شامل غير پيامبران نيز مى گردد از اين قبيل است آيه اى كه به اين مضمون است و ما كان الله ليطلعكم على الغيب و لكن الله يجتبى من رسله من يشاء [ سوره آل عمران آيه 179. ] يعنى خداوند همه شما را از غيب آگاه نمى كند ولى براى اين موضوع هر يك از پيغمبران خود را كه بخواهد برمى گزيند و او را از علم غيب آگاه مى سازد آيه اى كه مى گويد:

عالم الغيب فلا يظهر على غيبه احدا الا من ارتضى من رسول. [ سوره جن آيه 26 و 27. ] يعنى داناى غيب خداوند است و غيب خود را جز بر پيغمبرى كه او را انتخاب كند بر كسان ديگر آشكار نمى نمايد و نيز آيه اى كه مربوط به معجزات حضرت عيسى است به اين مضمون:

انى اخلق لكم من الطين كهئيه الطير فانفخ فيه فيكون طيرا باذن الله و ابرى الاكمه و الابرص و اخى الموتى باذن الله و انبئكم بما تاكلون و ما تدخرون فى بيوتكم ان فى ذلك لايه لكم ان كنتم مومنين [ سوره آل عمران آيه 49. ] يعنى من از گل مجسمه مرغى مى سازم و در آن مى دمم و آن بامر خدا مرغى مى گردد، و كور مادرزاد و شخصى كه به مرض برص مبتلا مى باشد به امر خدا شفا مى دهم و مردگان را به خواست خداوند زنده مى گردانم و به شما خبر مى دهم كه در خانه هاى خود چه مى خوريد و چه ذخيره مى كنيد، اين موضوعات نشانه ى حقانيت من است اگر اهل ايمان باشيد.

و از اين قبيل است آيه اى كه خطاب به پيغمبر اسلام است و مى گويد ذلك من انباء الغيب نوحيه اليك. [ سوره يوسف آيه 102. ] يعنى شرح جريان يوسف "ع" از اخبار
غيب بود كه ما به تو وحى كرديم. از اين دسته است آياتى كه مرتبه اى از علم غيب را براى همه متقين تثبيت مى كند و در وصف آنها مى گويد: الذين يومنون بالغيب [ سوره بقره آيه ى 3. ] يعنى افراد با تقوى ايمان به غيب دارند كه منظور از غيب در اين مورد بهشت و دوزخ و صراط و ميزان و برزخ است كه از ديدگاه اين جهان پنهان است و اين نكته نيز روشن است كه ايمان بعد از علم است و تا انسان نسبت به موضوعى علم پيدا نكند ايمان نمى آورد بنابراين افرادى كه به غيب ايمان دارند علم به آن نيز دارند.

روش نتيجه گيرى از قرآن

اين اشتباه است كه ما در فهم معانى قرآن فقط به بعضى از آيات مربوط به يك موضوع توجه كنيم و آيات ديگرى را كه با همين موضوع ارتباط دارد ناديده بگيريم. و حال آنكه يكى از امتيازات روشن قرآن همانطور كه حضرت اميرمومنان " ع" مى فرمايد آنست كه يشهد بعضه على بعض [ نهج البلاغه خطبه 131. ] يعنى برخى از آيات آن روشنگر آيات ديگر است بنابراين لازم است در هر موضوع با توجه به اين نكته ى مهم آيات را بررسى نمائيم.

درباره علم غيب نيز اگر ما بخواهيم فقط به آيات دسته اول توجه كنيم قهرا دو دسته ديگر را ناديده گرفته ايم و اين روش ابدا صحيح نيست. از اينرو با توجه به معانى سه دسته آيات كه ذكر كرديم بايد ميان اين آيات اين طور جمع كنيم كه: علم غيب بدو نوع تقسيم مى شود:

1- علم غيب ذاتى و اصلى كه مخصوص خداوند است و به جز او هيچ كس ذاتا علم غيب ندارد.

2- علم غيب كسبى يعنى علم غيبى كه از طرف خداوند مستقيما داده نشده است اينگونه علم غيب را بشر هم مى تواند داشته باشد با اين بيان معناى هر سه
دسته از آيات روشن مى گردد زيرا دسته اول مربوط به علم غيب ذاتى است و دسته دوم و سوم به علم غيب كسبى مربوط مى شود، آن آيات كه مى گويد علم غيب مخصوص خدا است و يا پيامبران مى گويند ما آگاه به غيب نيستيم منظور از آنها اين است كه علم غيب اصلى مخصوص خداوند است.

و معناى آن آيات كه مى گويند: خداوند هر كه را بخواهد از غيب آگاه مى كند و يا پيامبران يا احيانا غير پيغمبران نيز ادعاى علم غيب مى كنند اين است كه: پس از اخبار خدا ديگران نيز از غيب آگاه مى شوند و مى توانند از غيب خبر بدهند نتيجه اينكه علم غيب ذاتا مخصوص خداوند است و اما علم غيب كسبى را برخى از انسانهاى پاك نظير پيامبران و امامان پس از اخبار خداوند مى دانند.

البته اين نوع علم غيب مراتبى دارد كه هر انسان پسنديده ى خداوند مرتبه و درجه اى از آن را طبق شايستگى و صلاحيت خودش دارا مى باشد.

/ 61