نقش رهبر در اصلاح و فساد جامعه - خوارج از دیدگاه نهج البلاغه نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

خوارج از دیدگاه نهج البلاغه - نسخه متنی

حسین نوری همدانی

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

نقش رهبر در اصلاح و فساد جامعه

براى پى بردن به اين نكته كه نحوه ى فرمانروائى چقدر در شئون زندگى مردم تاثير دارد، و در صورتى كه فرمانروائى بر اساس صحيحى استوار نباشد، چه مفاسدى در اجتماع به وجود مى آورد، كافى است بيانات حضرت اميرمومنان "ع" را كه مربوط به اين موضوع است مورد مطالعه قرار بدهيم، تا ببينيم در جامعه اى كه پيامبر اسلام "ص" بر اساس قرآن و اسلام ساخته بود چه تغييراتى رخ داده و تا چه اندازه ارزشهاى انسانى و معيارهاى اخلاقى و فضيلت از دست رفته بود. حضرتش وضع آن جامعه همه چيز از دست داده را چنين مجسم مى كند، و به مردم آن جامعه اين طور خطاب مى كند:

و قد اصبحتم فى زمن لا يزداد الخير فيه الا ادبارا و لا الشر فيه الا اقبالا و لا الشيطان فى هلاك الناس الا طمعا فهذا او ان قويت عدته و عمت مكيدته، و امكنت فريسته اضرب بطرفك حيث شئت من الناس، فهل تبصر الا فقيرا يكابد فقرا او غنيا بدل نعمه الله كفرا او بخيلا.

اتخذ البخل بحق الله وفرا او متمردا كان باذنه عن سمع المواعظ وقرا!

اين اخياركم و صلحاوكم! و اين احراركم و سمحاوكم و اين المتورعون فى مكاسبهم و المتنزهون فى مذاهبهم! ظهر الفساد، فلا منكر مغير و لا زاجر
مزدجر. افبهذا تريدون ان تجاوروا الله فى دار قدسه و تكونوا اعز اوليائه عنده؟ هيهات! لا يخدع الله عن جنته و لا تنال مرضاته الا بطاعته لعن الله الامرين بالمعروف التاركين له و الناهين عن المنكر العاملين به.

شما در زمانى واقع شده ايد كه خير و خوبى ها مانند درختى كه رو به خشگى برود، به تحليل مى رود و شر و بدى رو به افزايش، و طمع شيطان براى نابودى و هلاكت انسانها قوت مى گيرد. اين زمان هنگامى است كه ابزار كار اين دشمن بشر قوت گرفته، و نيرنگ و فريبش همه را فرامى گيرد، و نقشه هاى گمراه كننده اش امكان مى يابد.

براى درك اين واقعيت به هر سوى اين اجتماع بنگريد آيا جز توده ى محروم و فقير كه با فقر دست بگريبانند، و رنج مى برند، و به غير از ثروتمندان و سرمايه دارانى كه نعمتهاى الهى را در خلاف جهت سعادت اجتماع به كار انداخته اند، و امساك گران و بخيلانى كه از خير رسانى و خدمات ملى دورى مى گزينند، و جز افراد سركش و طغيانگر، كه از شنيدن پندها گوششان سنگين است، چيزى مى بينى؟

شايسته بود كه با رهبرى صحيح فرزانگانى همانند زمان پيامبر به وجود بيايد ولى متاسفانه تمام استعدادها مرده است. كو آن خيرانديشان و مصلحان جامعه؟ كو آن آزادگان؟ كجايند بخشندگان و بلندنظران؟ كو آن پاكيزگان در رفتارهاى اجتماعى؟

در جامعه شما فساد و تباهى آشكار شده و كسى نيست زشتيها را تغيير دهد و جلوى منكرات را بگيرد.

آيا با اين سستى ها و ركودها و روشهاى ناستوده مى خواهيد در جوار رحمت خداوند جاى بگيريد و عزيزترين اولياء خدا باشيد هرگز، اين را بدانيد كه خداوند نسبت به تامين سعادت و اعطاء بهشت فريب نمى خورد بايد بدانيد كه بدون اطاعت و فرمانبرى خداوند، به رضايت و پاداش او نمى توان دست يافت.

نفرين و لعنت خداى بر آنانى كه خوب مى گويند و بدان عمل نمى كنند. و
مردم را از بدى ها برحذر مى دارند، و خود بدان آلوده اند. [ خطبه 129- صبحى الصالح صفحه 189. ] و نيز آن حضرت درباره ى اوضاع اجتماعى آن روز مى فرمايد:

و اعلموا رحمكم الله انكم فى زمان، القائل فيه بالحق قليل.

و اللسان عن الصدق كليل و اللازم للحق ذليل.

اهله معتكفون على العصيان مصطلحون على الادهان.

فتاهم عارم، و شائبهم آثم،

و عالمهم منافق، و قارنهم ممذق

لا يعظم صغيرهم كبيرهم، و لا يعول غنيهم فقيرهم.

خداوند شما را بيامرزد آگاه باشيد، شما در روزگارى قرار گرفته ايد كه:

1- حق گويان در اقليت اند.

2- و زبانها به راستى نمى چرخد.

3- و طرفدار حق ناتوان است.

4- مردم آماده عصيان و گناه اند.

5- و با يكديگر به نفع اميال نفسانى خود سازش و مماشات دارند.

6- جوانانشان بدخو و ننگين، و پيرانشان گناه كارند.

7- دانايانشان چاپلوس و متملق است.

8- و سخنرانشان چاپلوس و متملق است.

9- كوچكترها بزرگانشان را بزرگ نمى شمرند.

10- و توانگران به دستيگرى تهى دستان توجهى ندارند. [ خطبه 233- صبحى الصالح صفحه 354. ] و نيز حضرتش از گرايشهاى غلط و رفتار غير اسلامى ملتى كه 25 سال تحت تربيت زمامداران نالايق بودند، سخت انتقاد مى كند، و بلاهاى اجتماعى آن روز را چنين بازگو مى نمايد.
اما بعد، فان الله لم يقصم جبارى دهر قط الا بعد تمهيل و رخاء

و لم يجبر عظم احد من الامم الا بعد ازل و بلاء، و فى دون ما استقبلتم من عتب و ما استدبرتم من خطب معتبر! و ما كل ذى قلب بلبيب، و لا كل ذى سمع بسميع و لا كل ناظر ببصير.

فيا عجبا! و ما لى لا اعجب من خطاء هذه الفرق على اختلاف حججها فى دينها! لا يقتصون اثر نبى، و لا يقتدون بعمل وصى و لا يومنون بغيب، و لا يعفون عن عيب، يعملون فى الشبهات، و يسيرون فى الشهوات.

المعروف فيهم ما عرفوا، و المنكر عندهم ما انكروا، مفزعهم فى المعضلات الى انفسهم، و تعويلهم فى المهمات على آرائهم، كان كل امرى ء منهم امام نفسه قد اخذ منها فيما يرى بعرى ثقات و اسباب محكمات.

پس از ستايش خداوند و درود بر پيامبرش فرمود توجه داشته باشيد كه: سنت خداوند بر اين است كه قبل از اينكه جباران و ستمگران را نابود كند ابتداء به آنها مهلتى مى دهد تا پس از طغيان مقدمات نابوديشان فراهم گردد.

/ 61