2 ـ دورى از ظلمت گناه - روزنه ای به سوی اسرار الهی نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

روزنه ای به سوی اسرار الهی - نسخه متنی

رحیم توکل

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

مـى فـرستد كه من از شمارش آن بركات عاجزم . دوم ، آنجا كه از سوى امت تو بر شما صـلوات بـفـرسـتـنـد خـداونـد بـه خـاطـر آن صـلوات نـيـز بـه انـدازه اى بـركـت نازل مى كند كه من از شمارش آن عاجز هستم .(15)

2 ـ دورى از ظلمت گناه

راه دوم در كـسـب لياقت ، توجه به اين حقيقت است كه در گناه ،ظلمت وجود دارد. وادى خداوند، وادى نـور اسـت . اگـر انـسـان بـخـواهـد در اين وادى حضور يابد، بايد نورانيت داشته باشد. انسان هايى كه در وادى نور وارد مى شوند، بايد با آن سنخيت داشته باشند. انسان گناهكار، ظلمانى اسـت و بـه طـور قـطع ، او را به وادى نور راه نمى دهند و بديهى است كه از بركات و اسرار اين راه نيز محروم مى شود.

نـورانـى بـودن وادى خـداونـد عـزوجـل : خـداونـد مـتـعـال ، نـور اسـت . قـرآن كـريـم و اهل بيت عصمت وطهارت (ع ) و روايات آنان نيز نور هستند. قرآن كريم مى فرمايد:

(اَللّهُ نُورُ السَّمواتِ وَ الاَْرْضِ)(16)

خداوند، نور آسمان ها و زمين است .

برخى گمان مى كنند كه مراد از آن ، همين نورى است كه در اين عالم وجود دارد. در حالى كه اين نـور، نـور مـادى و قـابـل اندازه گيرى است ؛ در حالى كه (نور)در آيه مذكور، نور مادى نمى باشد. نور در لغت اين گونه تعريف شده :(اَلنُّورُ ظاهِرٌ لِنَفْسِهِ مُظْهِرٌ لِغَيْرِهِ)

ظهور نور به خود آن است و ظاهر كننده غير خود نيز مى باشد. اگر چراغ هاى اتاقى را خاموش كنند، ظلمت در آن حاكم مى شود و چيزى ديده نمى شود. هرگاه چراغى را روشن كنند، نور مى آيد. پـس نـور مـُظْهِر است و براى ديدن يكديگر، به نور نياز داريم . اما براى ديدن خودِ نور، به چـيـزى نـيـاز نـداريـم . پـس ظـهـور نـور به خود آن است و ظاهر كننده غير خودش نيز مى باشد. بـنـابـر ايـن ، ظـهـور خـداوند به خود او است و در ظهورش نيازمند به غير نيست . اما همه چيز در ظـهـورشان به خداوند محتاج هستند. بنابر اين خداوند نور است و وادى خداوند نيز وادى نور مى باشد.

قـرآن كريم ، اين كلام الهى ، با علم خداوند نازل شده است : (اُنْزِلَ بِعِلْمِ اللّه ). علم خداوند، عـيـن ذات او اسـت . ذات كـه نورانى شد، علم نيز نورانى مى شود. پس خداوند، قرآن مجيد را با عـلم خـود، يـعـنـى بـا نـور خـود نـازل فـرمـود و ايـن دليـل نـورانـيـت قـرآن كـريم است . خداوند عزوجل در آيه ذيل به نورانى بودن (قرآن ) اشاره فرموده است :

(قَدْ جاءَكُمْ مِنَ اللّهِ نُورٌ وَ كِتابٌ مُبينٌ)(17)

براى هدايت شما از سوى خداوند، نور و كتاب مبين آمد.

داستان كربلايى كاظم

فردى به نام كربلايى كاظم ، از روستاهاى شهرستان اراك بود. او ازافرادى است كه خداوند مـتـعـال عنايتى عجيب به او نمود. يكى از مبلغان علوم اسلامى در راستاى آنان سخنرانى مى كند و مـى گـويـد: اگـر مـردم خـمـس و زكـات مـال خـود را پـرداخـت نـكـنـنـد، آن مـال حـرام اسـت و نـمـى تـوان از آن اسـتفاده كرد. كربلايى كاظم به خانه باز مى گردد و به پدرش ‍ مى گويد: آيا گندمى كه درو مى كنى ، زكات آن را مى پردازى ؟ پدر مى گويد: نه ! كـربـلايـى كـاظـم مى گويد: آقايى از قم به محل آمده و در سخنرانى خود گفت كه اگر زكات مـال را نـدهـيـد، آن مـال حـرام اسـت . پـدر قـبـول نـكـرده و از پـرداخت خمس و زكات ابا مى نمايد. كـربـلايـى كـاظـم پـس از اصـرار و عـدم پـذيـرش پـدرش ، در نـوبـت اول راهـى قـم و در نـوبت بعد راهى تهران مى شود. مردم روستا هر دو بار او را از قم و تهران به روستا برمى گردانند و در نوبت دوم به پدرش توصيه مى كنند كه مقدارى بذر و زمين در اختيار او بگذارد تا خودش كشت كند.

/ 54