نور نماز شب - روزنه ای به سوی اسرار الهی نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

روزنه ای به سوی اسرار الهی - نسخه متنی

رحیم توکل

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

پـدرش مـى پـذيرد. كربلاى كاظم بلافاصله نيمى از بذرها را به فقرا مى بخشد و نيمى را در زمين مى پاشد.

محصولات زمين را نيز به تساوى ميان خود و فقرا تقسيم مى كند. سالها بدين مـنـوال مى گذرد. يك روز كه هوا بسيار گرم بود، كربلايى كاظم كارهاى خود را تا هنگام اذان ظهر انجام داده و براى استراحت به سوى منزل حركت مى كند.

در مـيـان راه ، دو جـوان نـورانـى را مـشـاهـده مـى كـنـد كـه از مـقـابـل او عـبـور مـى كـنـنـد.

بـعد از سلام و احوالپرسى ، به اتفاق آن دو جوان به سوى مقبره امـامـزاده مـحـل ، حـركت مى كنند. وقت اذان مغرب كه هوا رو به تاريكى بوده ، در حالى كه در امام زاده هـيـچ نوع روشنايى وجود نداشت به آنجا مى رسند. وقتى آن دو جوان نورانى وارد آنجا مى شـونـد، روشـنـايـى عـجيبى در آنجا نمايان مى شود.

كربلايى كاظم مى گويد: من توجهى به حالت غير عادى خود نداشتم . به من گفتند: چرا قرآن نمى خوانى ؟ گفتم : من سواد قرآنى ندارم ! گـفـتـنـد: تـو مـى تـوانـى قرآن بخوانى ! به بالاى كتيبه امام زاده نگاه كن !

وقتى به بالا نگريستم ، ديدم روى كاشى اطراف كتيبه ، قرآن نوشته است و تلالؤ و نور عجيبى از آن آيات آشكار است . سپس جوان دستى به سرم كشيد و بر روى سينه من سوره حمد را خواند و گفت : تو قرآن را بلد شدى !

اين جمله را گفتند و رفتند.

كـربـلايـى كـاظـم مـى گـويـد: مـن تـا صـبـح ، بـى حـال افـتـاده بـودم تـا ايـن كـه مـردم دنـبـال مـن آمـدنـد و مـرا پـيـدا كـردنـد. بـه مـردم گـفـتـم : قـرآن را به من ياد دادند. اما مردم از من نپذيرفتند و از آن پس امتحانات شروع شد. مردم براى صحت ادعايش ، او را نزد حضرات آيات : حائرى ، بروجردى ، خزعلى و ساير مراجع عظام بردند. از باب نمونه مى پرسيدند: ملاكاظم ! سـوره بـقـره را از اول تـا آخـر بـخـوان ! او نـيـز بـه سـرعـت سـوره را اول تـا بـه آخـر مـى خـوانـد. هـمـچـنـيـن ، آن را از آخـر بـه اول تـلاوت مـى كـرد. از او مـى پـرسيدند: از آيه 50 تا آيه 150 سوره بقره ، چند الف وجود دارد؟ مـلاكـاظم به طور دقيق و به سرعت پاسخ مى داد. يك بخش از آيه اى را با بخشى از آيه ديـگـر كـه شـبـيه هم بودند، كنار هم مى گذاشتند و مى پرسيدند: اين آيه در كدام سوره است ؟ كربلايى كاظم با دقت پاسخ صحيح را مى داد. حضرت آيت الله خزعلى از او امتحان دقيق ترى به عمل آورد و دو حرف (و) را جداگانه نوشت . يكى را به قصد واو كلمه : (وَلاالضّالينَ) و ديـگـرى را بـه قصد واو عطف ميان (زيدٌ و عمروٌ). سپس از ملاكاظم پرسيد. وى جواب داد: اولى از قـرآن كـريـم اسـت . اما دومى از قرآن نمى باشد. پرسيد: از كجا فهميدى ؟ پاسخ داد: واوى كـه از قـرآن كـريـم اسـت ، نـور دارد. امـا حـرف دومى ، نور ندارد. به او گفت : برو در يكى از اتاق ها بنشين . سپس كتاب جواهر الكلام را در برابر او باز كرد و پرسيد: اين چه كتابى است ؟ پـاسـخ داد: قـرآن نـيست . زيرا در نوشته هاى آن نور نمى بينم . يك ورق زد كه در آن صاحب جـواهـر به آيه قرآن استناد كرده بود، كربلايى كاظم گفت : فلان سطر قرآن است . پرسيد: از كجا مى گويى ؟ پاسخ داد: از اين خط، نور مى بارد و من قرآن را از نور آن تشخيص مى دهم .

بـنـابـر ايـن ، قـرآن نور است و افرادى كه حجاب را از خود كنار زده اند، مى توانند نور آن را ببينند.

اما آنان كه در حجاب اند، مانند نابينايى هستند كه قادر به ديدن نور نمى باشند.

نور نماز شب

روزى مرحوم آية الله حاج ميرزا جواد آقا ملكى تبريزى (ره )، استاد علم اخلاق حضرت امام خمينى (قدس سره ) به مدرسه دار الشفاء رفت و به حجره طلبه اى وارد شد و پس از احوالپرسى و صـحـبـت كـردن ، بـه منزل مراجعه كرد. از ايشان پرسيدند: وقت هاى شما تنظيم شده است ؛ چرا امـروز ايـن هـمـه راه را بـراى ديـدن بـا ايـن طـلبـه بـه حـجـره او رفـتـيـد. فـرمـود: ديـشـب در حـال نـمـاز شـب بـودم . نـورى را ديدم كه از حجره اين طلبه به سوى من مى آيد. فهميدم كه در نـمـاز شـب بـه مـن دعـا مـى كـنـد. از دعـاى ايـن طـلبـه ، خـداونـد عزوجل نورى براى من فرستاد. امروز براى تشكر نزد او رفتم .

ايـن عـلمـا عـلاوه بر بركت ، نور، جهت و نيز علت آن را مى بينند؛ از اين رو، اگر انسان با چهار نفر از اهل راه معاشرت كند، نااهلى خودش ، برايش نمايان و ثابت مى گردد.

بـنـابـر ايـن ، قـرآن كـريـم نـور دارد. ايـن نـور را صـاحـبـان راه و اهل آن مى بينند. خداوند متعال نور است و قرآن كريم و چهارده معصوم (ع ) نيز همه نورانى هستند؛ زيرا آيينه تمام نماى خداوندى

/ 54