همچون لانه عنكبوت - مثل هاى آموزنده قرآن نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

مثل هاى آموزنده قرآن - نسخه متنی

مولف: جعفر سبحانی

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

همچون لانه عنكبوت

براى اين كه سخن ما خالى از شاهد و گفتار نباشد، نمونه اى از مثل هاى مكى و نمونه اى ديگر از مثل هاى مدنى را ارائه مى كنيم كه هر يك بيمارى محيط را نشانه گرفته و در صدد علاج آن برآمده اند.

قرآن در تحقير خدايان دروغين مثلى را مى زند و آن اين است كه دل بستن به اين خدايان دروغين ، بسان دل بستن عنكبوت ، به لانه سست خويش ‍ مى باشد كه كوچكترين مقاومت و ايستادگى در برابر حوادث ندارد چنان كه مى فرمايد:

مثل الذين اتخذوا من دون الله اءولياء كمثل العنكبوت اتخذت بيتا و ان اءوهن البيوت لبيت العنكبوت لو كانوا يعلمون .(46)

(كسانى كه غير خدا را اولياى خود برگزيده اند، بسان عنكبوتند كه خانه براى خود بتند و سست ترين خانه ها خانه عنكبوت است ، اگر مى دانستند).

چه مثلى زيباتر و چه تشبيهى روشن تر از اين ، لانه عنكبوت در نظر او از دوام و استحكامى برخوردار است ، اما در برابر يك باد ملايم از جاى كنده مى شود، و با افتادن قطره آبى پاره مى گردد، و با نزديك شدن شعله آتش از هم مى پاشد. بتان و همچنين هر پايگاهى غير خدا مانند قدرت و ثروت ، عشيره و اولاد، بسان لانه عنكبوت است كه در يك چشم به هم زدن فرو مى ريزد و اثرى از آن باقى نمى گذارد.

در اين آيه مكى ، تحقير شرك و خدايان دروغين مورد هدف قرار گرفته در حالى كه در مثل هاى مدنى ، بيمارى خاص آن محيط، مورد تعرض قرار گرفته است .

چارپايى بر او كتابى چند

مثل هاى مدنى از مبارزه با شرك فارغ بوده ، گاهى نادانى يهودان را نشانه مى گيرد. درباره عدم بهره گيرى آنان از توراتى كه در اختيار دارند، مثل ياد شده در زير را مطرح مى كند:

مثل الذين حملوا التوراة ثم لم يحملوها كمثل الحمار يحمل اءسفارا.(47)

(و حال كسانى كه مكلف بر تورات شده اند، ولى حق آن را ادا نمى كنند، بسان درازگوشى است كه كتابهايى بر او حمل مى كنند).

يهود مدينه خصوصيات و ويژگى هاى پيامبر خاتم صلى الله عليه و آله را در تورات مى خوانده اند و پيوسته از ظهور آن حضرت خبر مى دادند، ولى آنگاه كه آن حضرت با آن ويژگيها و نشانه ها ظاهر گرديد و بجاى اين كه در ايمان به وى پيشگام باشند، به انكار نبوت آن حضرت پرداخته و تورات را مخفى و پنهان كردند چنان كه مى فرمايد:

و لما جاءهم كتاب من عند الله مصدق لما معهم و كانوا من قبل يستفتحون على الذين كفروا فلما جاءهم ما عرفوا كفروا به فلعنه الله على الكافرين .(48)

(و هنگامى كه از جانب خداوند كتابى كه مويد آنچه نزد آنان است ، بر ايشان آمد، و از ديرباز در انتظارش بر كسانى كه كافر شده بودند، پيروزى مى جستند، ولى همين كه آنچه (كه اوصافش ) را مى شناختند، بر ايشان آمد، انكارش كردند. پس لعنت خدا بر كافران باد).

با طرح اين دو مثل روشن شد در عين اين كه قرآن از فرهنگ محيط تاءثير نمى پذيرد، ولى مثل هاى آن پيوسته متناسب با اهدافى است كه در هر محيطى آن را تعقيب مى كند.

طرح موجودات پست

قرآن به خاطر هدف هدايت ، گاهى از موجوداتى نام مى برد كه در انتظار مردم از حقارت خاصى برخوردارند مانند سگ و درازگوش ، مگس و پشه . در شرايطى كه خدا ميخواهد خدايان دروغين مشركان را تحقير كند و آنها را بى ارزش معرفى كند، لازم است آنها را به چنين جاندارانى تشبيه كند كه همگان بر حقارت آنها اتفاق دارند، و اين نوع تشبيه و تمثيل را بايد لازمه بلاغت شمرد نه وسيله انتقاد.

قرآن در آيه اى درباره بى ارزش بودن معبودان دروغين چنين مى فرمايد:

يا ايها الناس ضرب مثل فاستمعوا له ان الذين تدعون من دون الله لن يخلقوا ذبابا ولو اجتمعوا له و ان يسلبهم الذباب شيئا لا يستنقذوه منهه ضعف الطالب و المطلوب .(49)

(اى مردم مثلى زده شده است كه به آن گوش فرا دهيد، كسانى را كه غير از خدا مى خوانيد هرگز نمى توانند مگسى را بيافرينند هر چند در اين كار دست به دست هم بدهند، و هرگاه مگس چيزى از آنان بربايد نمى توانند آن را باز پس بگيرند هم عبادت گران ناتوانند و هم معبودان آنها).

چه تحقيرى بالاتر از اين كه معبودان دروغين آنها را ناتوان تر از مگس پست ، معرفى مى كند و مى فرمايد: آنها توان آفريدن مگس را ندارند، و اگر مگس ‍ چيزى از آنها ربود، قدرت پس گيرى را فاقد مى باشند.

اين نوع مثل ها مايه دلخورى مشركان و ديگران مى گشت و لذا به پيامبر اعتراض مى كردند كه هدف از اين مثل ها چيست ، و چنين مى گفتند:

ما ذا اءراد الله بهذا مثلا يضل به كثيرا و يهدى به كثيرا و ما يضل به الا الفاسقين .(50)

(مى گفتند) منظور خدا از اين مثلها چيست . مثل هايى كه گروهى را گمراه و گروهى را هدايت مى كند البته تنها فاسقان از آن گمراه مى گردند).

البته ناخوشايندى آنان مانع از آن نبود كه وحى از اين تمثيل ها در اهداف هدايت گرانه خود كمك بگيرد، زيرا هدف ، تحقير معبودهاى دروغين آنها بود، و اين هدف با اين تشبيه ها به خوبى تاءمين مى گردد.

قرآن در اين گونه تمثيل ها در مقام بيان عظمت خلقت و يا جلالت و قدرت خدا نيست وگرنه در اين موارد آفرينش آسمانها و زمين و ستارگان و كهكشان ها را مطرح مى كرد، بلكه هدف تحقير بت ها و خدايان باطل است ، و در اين مورد حتما بايد از اين تمثيل ها كمك گرفته شود.

شگفت از برخى مفسران است كه بر اثر ناآگاهى از اهداف اين نوع تمثيل ها سخن درباره عظمت آفرينش مگس و پشه گفته و در اين باره داد سخن داده است .(51)

عظمت آفرينش اين نوع حشرات جاى سخن نيست ، ولى مقصود از تشبيه چيزى ديگر است و آن ناتوانى آن حيوانات در دفاع از خود و ديگرى است .

از اين رو در اين مورد سخن در آفرينش آنها خارج از بلاغت خواهد بود.

/ 78